منو دیونه
توی تنهاییام غرقم و باز این خونه سرده
من از هر طرفی بنویسم این دردمو ،درده
چه فرقی میکنه من بد و خوبم واسه ی اون
چه فرقی می کنه،وقتی دیگه بر نمی گرده
با رفتنش منو یاد خودش می ندازه هر شب
منو دیونه می کنه خیال اون مرتب
همه درد من اینه من هزار بار واسه ی اون
می مردم و نکرده اون برام حتی ی بار تب