لب دریا نشسته بودم پرنده ی عشق آمد و گفت:
برای دوستت نامه بنویس،
گفتم قلم ندارم گفت از پرم بگیر،
گفتم جوهر ندارم گفت از خونم بگیر،
گفتم ورق ندارم گفت رو لگنم بنويس تو که هیچی نداری گوه میخوری کنار دریا میشینی !!
از پرنده عشق توقع نداشتم واقعاً 😑😂😂😂
۲ موافق
1400/01/03 - 13:59
😂😂😂😂