تنهایی و پیاده رو..
ودلهره های هر شب ..
کنار خاطرات غبار نشسته .دفتر چه کهنه.
وقالب عکس خالی ..از تصویر هلاله ماه
جمع اند ..درقصه ی دیوونگیام ... جمله ی " میخوامت - نرو "
ودر ادامه صدای قدم هایم ...تمام سکوت این دلهر ها را در هم میشکند .......
با ریتمی موزون و سمفونی باران