چقدر وعده به بال پرنده ها دادي
براي تنگي دستت بميرم آزادي
اسير تُنگ بلورند نسل ماهي ها
مگر نه آبي دريا تو مي فرستادي
رهاي موي تو را باد مست مي موييد
به جاي شانه تو هي روسري فرستادي
به جز فريب همه بچه هات ناخلف اند
نگاه كن! تو به غير از قفس نمي زادي
و آبروي مرا دست بسته مي بردند
تو لاي لاي سرت شد و خواب افتادي
نشد كه فكر كنم حرف مي زدم با خود
تو پشت پنجره دزدانه گوش مي دادي
وبيست سالگي ات توي قاب مي خنديد
به برف روي سرت آفتاب آزادي
شكست بال بگو به چه چيز مي بالي
سكوت كردي و...بغضي و ...گريه افتادي
***
بَ بَ بَرات تُ تُخم كبوتر آوردم
سكوت محض تو فرزند لال فريادي
مردمک سالاری
محمد کاظم حسینی
۲ موافق
1399/05/24 - 11:26