نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری
دلت می آید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان آری؟
نمی رنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعر هایم کیست آن من؟
مبادا لحظه ای حتی مرا اینگونه پنداری