من از تو می نوشتم
گلدان ها عاشق می شدند...
از تو می گفتم
شقایق ها قد می کشیدند
از نگاه های عاشقانه ات می نوشتم
از عطر پیراهنت
وقتی از کنارم رد می شدی.......
کوچه عاشقت می شد...
گنجشکهای لای درختان ترانه برایت می خواندند
و من طبق معمول روی دفتر شعرم
فقط نگاهت می کردم چشمهایت را
لبهایت را آغوش مردانه ات را
دوستت دارمهایی را که همیشه بی صدا ماند.
۴ موافق
1398/05/16 - 21:32