یه روز خوب و می بینم
که خورشید از پس ابر سیاه گریه میخنده
به حقِ خاک و آبادی
خدای عشق و آزادی
دره بازو نمی بنده
شب رویا رو می بینم
که کابوس از سره ترسش
رو بغضش، پرده میندازه
نخواب ای بخت وارونه
که آینده چراغونه
همینجوری، نمیمونه
۱ موافق
1398/01/24 - 22:50