جهت عضویت در
شبکه اجتماعی ساینا
و دنبال کردنِ
فقط خدا
تمایل دارید ؟!
شبکه اجتماعی ساینا یک شبکه اجتماعی ِ قدرتمند ِ مبتنی بر وب است که کاربران آن میتوانند یک ارسال با طول بیشتر از 200 کاراکتر بهمراه تصویر، ویدئو، لینک و فایل داشته و با دنبال کردن کاربران، افکار و نظرات خود را با سایرین به اشتراک بگذارند. گروهها، کارمندان، همکاران و انجمنها با ایجاد یک شبکه اختصاصی قادر به ارتباط با یکدیگر بوده و به کمک تکنولوژی آراِساِس میتوانند تازه ترینها را پیگیری نمایند. شبکه اجتماعی ساینا توسط هر وسیلهی متصل به اینترنت از جمله تلفن همراه دنبالپذیر است!
واااای
دیروز خیلی باحال بود
همش یادم میوفته میخندم
۱ موافق
1397/07/06 - 13:49
دیروز چی شد مگه؟؟
وای باید بودی میدی
چیو؟؟
میدیدی*
تعریف کنم؟
جون به لبم کردی خو بگو دا
طولانیه واسا
تظر
دیروز صبح رفتیم خونه دوتا شهید برا دیدار با خانواده شهدا
بعد خونه یکیشون وسط خونه چهارچوب بو(چار دری بوده که درارو دراورده بودن)دیده هم نمیشد زیاد
اولش مسول بسیجمون رد شدنی پاش گیر کردبعد یکی از بچه هامونبعد داشتیم به اونا میخندیدیم که یه خانم دیگه تو بسیج هست اون پاش گیر کرد برا اون از همه محکم تر بود بعد هممون خندمونو انداختیم تو دلمون عین لبو قرمز شده بودیم
بعد آقایون سپاهی خواستن بیان تو من گفتم بچه ها نگاه کنیداینام الان گیر میکنن
یکیشون که بازنشسته سپاهه و خیلی جدی و متشخص راه میومد یه هو پاش گیر کرد اونجا... من دیگه رومو برگردوندم اینورهمه میخندیدیم بی صدا
بعد دیگه یادمون نمیرفت که.فقط خندیدیم...
فک کنم برادر زاده شهید بود که پذیرایی میکرد(پسر بود)بشقاب میذاشت همین که رسید به ما دوستمباز یادش افتاد خندید من یه خنده خیلی بد کردم
حالا اونم که نمیدونست برا چیههیچی دیگه آبرومون رفت
پاشدیم بیایم اون یکی آقای سپاهی پاش گیر کرد
وای
خودشم خیلی صدای بلندی میدادداااااااااااااامممم
کل راهو خندیدیم.تو بسیج فقط خندیدیم.تو خونه هم که....
شبم رفتیم خونه عموم اینا.بعد مهمون زیاد داشتن.جو جوری بود که باید سر سنگین مینشستیم.آقا ما فقط از چیزای خندهدار حرف زدیم
منم که نه میتونم خندمو نگه دارم نه آروم بخندم اونجام آبروم رفت خودشم عین لبو قرمز شده بودم
چقد طولانی شد
وااایی
فقط گیر میکردین
منم بعضی وقتا نمیتونم خندمو کنترل کنم همیشه ام جاهایی که نباید بخندم یا یه چیزی میوفتم و خندم میگیره
توبعضی وقتامن همیشه
حالا هی یادم میوفته میخندم
من چون اغلب جاها اروم حرف میزنم وقتی اروم میخندم بقیه فک میکنن چیزی گفتم باز دو ساعت باید راضیشون کنم بابا من چیزی نگفتم:/
حق داری