می دانم روزی خواهد رسید که...
نگاه تب داری ...
دلم را دوباره خواهد لرزاند...
می دانم دستان گرم و پراحساس مردانه ای ...
دستانم را دوباره لمس خواهد کرد..
می دانم سرمیز ...
روبه روی مردی خواهم نشست که...
از نگاهش شعر وغزل خواهد ریخت..
می دانم دختری خواهم داشت که ...
موهایش را خودم ...
با عشق مادرانه ام بافته ام ..
می دانم ازشیطنت های شیرین پسرم ...
مست خواهم شد...
من خوب می دانم ...
دوباره عاشق خواهم شد...
#نازنین_تبریزی