من که نه!،
دلم اما...
عجیب بهانه ی بودنت را میگیرد.
درست مثل کودکی که در هیاهوی خیابانی شلوغ و پر ازدحام مادرش را گم کرده است و با ترس زیاد بلند بلند گریه میکند و پا به زمین می کوبد.
گاهی اشک هایش را با پشت دستش پاک میکند و گاهی میگذارد تا روی گونه هایش سرازیر شوند و درمیان آدم ها عاجزانه از کسی برای پیدا شدن دست های نوازشگر و مهربان مادرش مدد می جوید....
من که نه!...
دلم اما....
بودنت را
خواستنت را
داشتنت را
عجیب فریاد میکشد
و چه سخت است این همه "بی تو" بودن...
۲ موافق
1397/06/21 - 02:04 در
HaMkHoNeH