من بهت افتخار میکنم اگه
آدمی هستی که وقتی یه بچه گربه رو تو خیابون میبینی قبل اینکه ببری پیش خودت بزرگش کنی به این فکر میکنی شاید خودش از پیش خونوادهش فرار کرده که تنها زندگی کنه و به یه خونواده بدتر واردش نمیکنی.
وقتی زیادی وابستهی حضور آدمهایی، شاید بهخاطرِ این است که داری از چیزی فرار میکنی. از خودت فرار میکنی و از اینکه فرصتِ فکر کردن داشته باشی، فرار میکنی. از سکوت فرار میکنی. میترسی با خودت حرف بزنی. فرار موقتاً لذت دارد. اما "تنهایی" هست. جایی نمیرود. موجودی است که باید برایش وقت گذاشت و دوستش شد. میتواند هیولای خوبی بشود.
چرا خودکشی؟
کجایید؟
مشهدیم
دیگه اومدم بالا برف زیادی بارید
نتونستم ببینم چکار کرد
نمیدونم