نزاع دسته جمعی تعدادی از کسبه ی محترم با هم در پی سر و کله زدن با مشتری ای به نام ش
یکی از رانندگان تاکسی که شیفت قبل ش را به مقصد رساند زمام اعصابش گسسته شد برای شیفت بعدی
رونق گرفتن مغازه هایی که ش از ان ها خرید می کرد چون دستش سبک بود
خرید ش از بازار اماده ی ارسال شد
خداروشکر امشب زود میخوابی
45 مینه بیدال شدم چشای غسلیم پف الوده هنوز
تو خواب سخنران بودی
نه تو خواب ساری رو به خاک بابل ضمینه کردم
سرته بخاتی