یافتن پست: #گران

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

جوانی با دوچرخه اش با پيرزنی برخورد کرد و به جاي اينکه از او عذرخواهی کند و کمکش کند تا از جايش بلندشود، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود؛ سپس راهش را کشيد و رفت! پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است.

جوان به سرعت برگشت و شروع به جستجو نمود؛ پيرزن به او گفت: زياد نگرد؛ مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت...

💠"زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد"
"زندگی حکايت قديمي کوهستان است! صدا می کنی و مي شنوی؛ پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند"

aliaga
aliaga
اگر فکر میکنید با یک لبخند میتونید کسی رو خوشحال کنید

ازش دریغ کنید دور هم بخندیم

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)


🎼بعضی وقتا باید ترک برداریم تا نور وارد زندگیمان شود...



a313
a313
چایت را بنوش..
نگران فردا نباش...
از گندمزار من و تو
مشتی
کاه
میماند
برای بادها و یادها...

aliaga
aliaga
۵۷

:گل




خانوم اِچ
خانوم اِچ
تحقیقاتم توسط نفوذیم تو خوابگاه پسران کامل شد
میگه ک افغانیم عالیه عاااالیییی😍🥺😭

aliaga
aliaga
۵۶#قرآن_کریم


:گل



(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت: در كربلا عطاري بود مشهور و معروف، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند.

گفت: يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت: اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم! گفتم: اين چه حرفي است مي زني؟!

ديدم آهي كشيد و گفت: من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند.

آبليمو گران و كمياب شد. نفسم به من گفت: قدري آبليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آبليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آبليموي خالص بفروش تا پولدار شوي .

همين كار را كردم، و آبليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري.

پدر محمدهادی و ریحانه
پدر محمدهادی و ریحانه
من همیشه فوبیای گیر کردن تو آسانسور داشتم!
امروز بحمدالله توفیق حاصل شد آسانسورمون خراب شد و توش گیر کردم و تا اومدن نجاتم دادن کلی وقت اون تو بودم...
واقعا به این نتیجه رسیدم که گیر کردن تو آسانسور اصلا چیز خاصی نیست و فوبیام کاملا ریخت...
این رو میشه به سایر فوابی(جمع مکسر فوبیا) هم سرایت داد و اساسا از امروز صبح به بعد نگاه فلسفیم به دنیا یه جور دیگه شده!
خدایا حقیقتا شکرت

شامی
شامی
شازده کوچولو گفت : شاید باورت نشه .
گل باتعجب پرسید : چیو؟
شازده کوچولو گفت : اینکه بعضی شبها میشه نخوابید و تا صبح به تو فکر کرد...




خانوم اِچ
خانوم اِچ
من عاشق شدممممم😭😭😭😭
چیکار کنم چجوری بش نزدیک شمممم
یکی از دانشجو های دکتری دانشگاهمون اصالتشم افغانیه ولی خیلی خووووبه
من چیکارررر کنممممم بگیددددد😭😭😭

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

آیت الله حائری شیرازی:
همۀ کسانی را که از آنها گله دارید، مثل دانۀ تسبیح ردیف کنید و یکی‌یکی دعایشان کنید. نخستین اثر این دعا این است که حبۀ آتشی را که در دلتان بوده، بیرون می‌اندازید.

قدیم‌‌ها که قلیان کشیدن مرسوم بود، گاهی ذغال گداخته از سر قلیان روی قالی می‌افتاد و فرصت اینکه بروند و اَنبُر بیاورند، نبود؛ ناچار آن آتش را با دستشان برمی‌داشتند و دور می‌انداختند.

اگر کسی از تو غیبتی کرده یا نسبت ناروایی به تو داده، این آتش افتاده روی دلت که از قالی گران‌بهاتر است. تا بخواهی برایش ثابت کنی که تو تقصیرکار نبوده‌ای، سوخته‌ای!

پس دعایش کن. اول خودت را نجات بده تا دلت بیشتر از این تاول نزند، بعدش خدا خودش می‌داند که چطور مسئله را حل کند.

Tasnim
Tasnim
یه کلمه به طرف گفتم فوروارد کردن مطالب کلاس از یکی دیگه به منزله تقلبه
طرف هرچی از دهنش دراومد گفت، بعد تازه گفت پیگیری میکنم حرفتونو
خیر سرش میخواد معلم هم بشه
منتظرم پیگیری کنه که کامنتهای پر از ادب و شعورش رو بفرستم برای مسئول، ببینه چه دسته گلهای معطری میخوان مدرک بگیرن

WeT
WeT
دلم میخواد بزنم بیرون سرمو از شیشه ماشین درآرم 😕😕
ولی سرده خب 😕😕😕

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو