💢
#هر_شب_یک_حکایت
کمانگیر پیر و عاقلی در مرغزاری در حال آموزش تیراندازی به دو جنگجوی جوان بود.
در آن سوی مرغزار، نشانه کوچکی که از درختی آویزان شده بود به چشم می خورد.
جنگجوی اولی تیری را از ترکش بیرون می کشد، آن را در کمانش می گذارد و نشانه می رود.
کماندار پیر از او می خواهد آنچه را می بیند شرح دهد.
جنگجو می گوید آسمان را می بینم، ابرها را، درختان را، شاخه های درختان و هدف را.
كمانگیر پیر می گوید كمانت را بگذار زمین، تو آماده نیستی.
جنگجوی دومی پا پیش می گذارد و آماده تیراندازی می شود.
كمانگیر پیر می گوید هر آنچه را که می بینی شرح بده.
جنگجو می گوید فقط هدف را می بینم.
كمانگیر پیر فرمان می دهد پس تیرت را بینداز.
جنگجو تیر را می اندازد و بر نشان می نشیند.
كمانگیر پیر می گوید عالی بود.
💠موقعی كه تنها هدف را می بینید، نشانه گیری تان درست خواهد بود و تیرتان بر طبق میلتان به پرواز در خواهد آمد. بر اهداف خود متمركز شوید.
خدا رحمتشون
۲ اسفند انتخابات بود عصرش رفتیم مراسم خاکسپاری نوفی
خدابیامرزدش
مردمم میگفتن رفتی دادی؟ اونیکی میگفت اره رفتم دادم اومد🤭 @elham @i3ahar_sanjab @donyaa
(" title="(" />
خدا بیامرزتشون
خدا تمامی رفتگان رو بیامرزه و روحشون شاد باشه