یافتن پست: #پرواز

√ محسن قـوامــی
√ محسن قـوامــی





••••★☆★••••

نَہ ساقےاَم،
نَہ صیّاد،
نگہبانِ واژگانم.

شاعرے معاصر هستم
بےنام وُ نشان
ڪہ براے نشانیدنِ لبخندے
بَر لب‌هاے ماه
وَ پروازاندنِ هر ستاره
بَر لبہ‌هاے نور،
بہ باغِ ایّامِ تَنَت سَفَر مےڪُنَد!

••••★☆★••••



reyhane
reyhane
محراب من نگاهت هست ..
تنها مکانی ک در آن
نماز عشق را به جا میاورم
وقتی می خندی
بند بند وجودم بال در می اورد..
به پرواز در می اید روحم
و درست در اشیانه نگاهت
تا همیشه ارام می گیرد..
من همه علاقه ام را
وقف ناز نگاهت کرده ام..
بخند و بگذار عشق
در تار و پود جانم تا همیشه خانه نماید..

سکوتِ فریاد
سکوتِ فریاد
بیا توی اوج پرواز کن
من خودم میارمت روی اوج

مهدی
مهدی
عبور ، بهترین اتفاقِ این روزهاست ،
و "جاده" ، زیباترین حالتِ فراموشی ...
انگار در حالِ عبور که باشی ، دلواپسی ها فراموشت می شود ،
فراموش می کنی کجایِ جهان ایستاده ای ،
و بی رحمی هایِ زمانه ، از یادت می رود ...
"جاده" فرصتی ست برایِ بی خیالی ، فرصتی برایِ فراغت ، فرصتی برای پرواز ...
فرصتی ست تا برای دقایقی هم که شده ، مزه ی خوشبختی را بچشی !
من دلم که می گیرد ؛
غصه هایم را رویِ دوشِ اتوبان می اندازم ،
عبور می کنم ،
آنقدر که تمامِ بغض هایِ ته گرفته ام ، لبخند شوند ،،،
آنقدر که بشوم بی خیال ترین آدمِ رویِ زمین ...
به عقیده ی من ؛
"جاده" بزرگترین اکتشافِ بشریت بود !
یک آرامشِ خط کشی شده ،
یک بی خیالیِ طولانی !



reyhane
reyhane
حس قشنگی ست
بودن انسان هایی که به یک چشم بر هم زدن
دلت را پر از حس زیبای به پرواز در آمدن ، میکنند ..
با طُ حالم خوبه ..{-57-}

مهاجر
مهاجر
گرچه مشکل هازیاد است و مجال ناز نیست
خسته ام از بی کسی ها و کسی همراز نیست

کاش میشد که کسی حرف دلم را بشنود
هرچه میگردم دراین عالم مرا دمساز نیست

درتمام ناامیدی باخودم گفتم که هان
این همان پایان راه است و مرا آغازنیست

چون کبوترگوشه ای افتاده ام باحال بد
ای دریغا بال و پر بشکسته را پرواز نیست

مهاجر همدانی

خانوم اِچ
خانوم اِچ
پاشیدددد آژیر خطر تو اصفهان زدن پاشیددددد من میترسم همه خانوادم اصفهانن😭😭😭😭

رها
رها
سن سی ببعد یجوریه ک همش هی دلت میخاد یجوری از خودت در مقابل همه چی و همه کس مراقبت کنی ولی هر چی تلاش‌میکنی میبینی اتفاقاتی ک توی سنین پایین تر افتاده ،انتخاب هایی ک داشتی و هر آنچه ک برات اتفاق افتاد بصورت جبری دارن تو و افکار و احساسات رو کنترل میکنن



:خسته

Saleh
Saleh
اون یک بار
حالا چه به دلیل عدم آمادگی کامل من و یا مهارت بالایه اون؛
تا ثانیه های آخر پیش رفتم،
حسش خارق العاده بود! درست مثل یه سفره دلپذیر بود...
سفری که با جون و دل میخواستمش...
مثل در آوردن لباس های چرک بعد از یه تمرین 48 ساعته...
دیگه خبری از اون خورده شیشه ها تیز خاطرات توو جمجمه ام نبود...
سبکی، پرواز و رهایی...


yahya
yahya
یک خنده بزن، زان لب لعل شکرآلود

بر عاشق مسکین که رخ از خون تر آلود

جانها که گرفتار لبت گشت چه دانی؟

پرواز مجو از مگسان شکر آلود {-77-}

خانوم اِچ
خانوم اِچ
شده براتون یکی از سیم کارتاتون بالا نیاد؟
از دیشب اینجوری شده چیکار کنمممم

رها
رها
ساعت ۱۲شب زنگ میزنن که عه خواب بودین:/حالا منی که با قرص بزور ب خواب رفته بودم :/جانم بفرمایید...هیچی میخام ماشین رو بزارم توی‌ خونه تون 🤕🤕🤕

رها
رها
ولی اگه شعر نبود من چجوری‌ میتونستم زندگی کنم🫠

مهاجر
مهاجر
چهارشنبه سوری نزدیکه
یه وقت نری از رو آتیش بپری
آخه تجربه ثابت کرده که جیگر بره رو آتیش کباب میشه
(این پیامو بفرستید به فرد مورد نظر تضمینی جواب میگیرید😁)

EDRIS
EDRIS
پر از عقده ی پرواز خیالم...

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو