یافتن پست: #عبور

قرآن و دعا
قرآن و دعا

سوره مسد


آثار و برکات سوره
1) درمان دردها
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر کس سوره مسد را برای دردی بخواند دردش آرام و برطرف می شود و هر کس آن را در رختخوابش بخواند در حفظ و امان الهی خواهد بود. (5)
2) استتار از دید دیگران
برای استتار از دیگران خواندن این سوره را سفارش کرده اند.
چنانکه امام باقر علیه السلام فرمودند: پس از نزول این سوره ، رسول خدا در نمازش گاهی این سوره را می خواند. ام جمیل-همسر ابولهب و خواهر ابوسفیان- برای پاسخ و توهین به پیامبر خارج شد به پیامبر گفتند: ام جمیل به سوی شما می آید و ممکن است به شما ناسزا بگوید: پیامبر فرمودک او مرا نخواهد دید. ام جمیل بدون اینکه رسول الله را ببیند از کنار ایشان عبور کرد.
امام باقر علیه السلام فرمود: خداوند میان او و رسولش حجابی قرار داد تا دیده نشود.(6)
_________________________
پی نوشت:
(1) درمان با قرآن، ص170
(2) مناقب الامام امیرالمومنین علیه السلام، ص

رها
رها
ای عشق ز شوق تو گذر میکنم از خویش🌱

تو قاف قرار من و من عین عبورم.... ❤️🌱

Niaz
Niaz
جایت خالیست
و بدون تو تمام خیابان ها
یک عبور تکراری ست

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)



🎼زندگى گاهى به قدرى ماهرانه عمل ميكنه كه تو به ندرت متوجه ميشی در حال عبور  از ميان درى هستی كه روزى براى باز شدنش دعا ميكردى



شامی
شامی
@hadi
سلام اقا هادی چند روزه نمیتونم وارد سایت شم همش این ارور و میده. به زور یه وقت بشه.


مُهاجِر
مُهاجِر
ﺭﻭﺯﯼ ﻋﻤَﺮبن‌خطاب
به امیرالمومنین‌علیه‌السلام گفت:
ﯾﺎ ﻋﻠﯽ؛ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ؛
به من بگو:
امروز ناهار ﭼﻪ غذایی میخورم؟!
حضرت فرمود: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ!
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ و ﺩﯾﺪ که ناهار ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ
و دید که ناهار ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رفت و ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ را دید
که ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ عبور میکرد.
ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ.
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ناهار ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ
مقداری ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ کمک ﮐﻦ.
وقت ناهار که شد، عمَر ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﻏﺬﺍ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ!
همین که ﺧﻮﺍﺳﺖ از کاروان جدا شود؛
افراد کاروان ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﮏ کردند که
نکند ﺩﺭ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺳﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ.
ﻋﻤَﺮ از خوردن ممانعت کرد.
اما هم او را کتک زدند،
ﻭ هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ به او ﺧﻮﺭاندند.
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ، مولا ﺭﺍ ﺩﯾﺪ.
حضرت به او فرمود :
بالاخره برای ناهار ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩی؟
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ، ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ‌ﺍﻡ.
حضرت فرمود:
آری هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ را ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻫﻢ ﮐﺘﮏ!
اﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ،
ﮐﺘﮏ ﺭﺍ هم ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺭﺩی.
‌حق‌و‌مع‌الحق
| مستدرک الوسائل،ج١،ص١۵٩

محسن
محسن
از دریچه‌های روشن صبح عبور کن
چشم‌ها را باز کن
و سلام کن به آغازی دوباره
از جا برخیز و غفلت را
به دست‌های باد بسپار
برخیز و به صبح سلام کن...

سلام صبحتون بخیر 🌺

aliaga
aliaga
آی بالا بیدنه منه پروکسی دن زادان یوللیون با تز

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

خر و شتری دور از آبادی به
آزادی زندگی می کردند...
نیم شبی به کاروانی نزدیک شدند. شتر گفت:
رفیق ساعتی سکوت کن تا
از آدمیان دور شویم نباید گرفتار آییم...
خرگفت: نمی‌توانم، چرا که
درست همین ساعت نوبت آواز من است
و ترک عادت رنج جان دارد و
بی محابا. فریاد عرعر سر داد...
کاروانیان با خبرشدند و هر
دو را گرفتند و به بار کشیدند
فردا به آبی عمیق رسیدند و
عبور خر از آن ناممکن شد...
پس خر را بر پشت شتر گذاشتند تا از آب بگذرد...
شتر تا به میانه آب رسید
شروع به تکان خوردن کرد.
خر گفت: رفیق اینچنین نکن که
اگر من افتم غرق شدنم حتمی است
شتر گفت: چنانکه دیشب نوبت آواز خر بود، امروز هم نوبت رقص ناساز شتر است
و با جنبشی خر را بینداخت و غرق ساخت..!

💠هر سخن جائی و هرنکته مکانی دارد.

aliaga
aliaga
صبح به ما می آموزد که باور داشته باشیم،
روشنایی با تاریکی معنا می یابد و خوشبختی با عبور از سختی ها زیباست

هرگز ناامید نشو، رد پای مهر خدا همیشه در زندگی پیداست...

صبح تون بخیر ❤️

یاس
یاس
جانشین فرمانده سپاه: از تک تک نفراتی که به خارج می‌روند، چه پزشک و چه پرستار مطلع هستیم؛ می‌دانیم چه بیمارستانی می‌روند و چقدر حقوق می‌گیرند

پ.ن:کاش از منم ؛محل زندگیم ،محل کارم و حقوقم خبر داشتی :هعی
تبعیص تا کجا
باس پزشک باشم که مهم باشم
اکی بای لفت ایران :یاس

شامی
شامی
عاقا از دوهفته پیش برادرزادم و ابجیم هرچی دسر و ژله برای شب یلداست واسم میفرستن=))
میرم اونجا از کوچیک تا بزرگشون گوشیشون و میگیرن جلو چشم میگن این و درست کن .:))
به مامانم یکی از ظرفهاشو نشونش دادم گفتم :اینو میبرم شب یلدا ژله که درست کردم با این میارم برات.
میگه به نظرت انقدر ژله کم نیست=)))

aliaga
aliaga
دوستان ی مشکلی برام پیش اومده لطفا اگه لایق دونستین تو این شبای عزیز دعام کنید

خدا خیرتون بده:گل

aliaga
aliaga
شبیه شاه که گاهی غرور می‌کشدش
و یا شکوه سلیمان که مور می‌کشدش...

همین که ماهی قرمز اسیر کِبر شود
حصار خلوت تُنگ بلور می‌کشدش...

همیشه عاشق دور از نگار می‌داند
مرور خاطره وقت عبور می‌کشدش...

اگر ز خاطره‌ها هم نمُرد، زخم عشق
هزار مرتبه از راه دور می‌کشدش...

کسی که یک شبه از اقتدار می‌اُفتد
چو‌خانه اش بشودسوت و‌کور می‌کشدش...

نگار خوش خط و خال مرا یقین دارم
رقیب اگر نکُشد، چشم شور می‌کشدش...



?
?
بدترین دوراهی دنیا رفتن و موندن نمیدونی بمونی یا بری البته هردو سختی داره{-137-}

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو