ﺭﻭﺯﯼ ﻋﻤَﺮبنخطاب
به امیرالمومنینعلیهالسلام گفت:
ﯾﺎ ﻋﻠﯽ؛ ﺍﮔﺮ ﺣﻖ ﻣﯿﮕﻮﯾﯽ؛
به من بگو:
امروز ناهار ﭼﻪ غذایی میخورم؟!
حضرت فرمود: ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ!
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺭﺩ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ و ﺩﯾﺪ که ناهار ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻓﺖ
و دید که ناهار ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ.
ﺑﻪ ﺻﺤﺮﺍ رفت و ﮐﺎﺭﻭﺍﻧﯽ را دید
که ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ عبور میکرد.
ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﺁﻥ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﺩ.
ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ:
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ناهار ﺭﺍ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﯽ
مقداری ﺑﻪ ﻣﻄﺒﺦ کمک ﮐﻦ.
وقت ناهار که شد، عمَر ﻓﻬﻤﯿﺪ
ﻏﺬﺍ ﺷﯿﺮﺑﺮﻧﺞ ﺍﺳﺖ!
همین که ﺧﻮﺍﺳﺖ از کاروان جدا شود؛
افراد کاروان ﺑﻪ ﺍﻭ ﺷﮏ کردند که
نکند ﺩﺭ ﻏﺬﺍﯾﺸﺎﻥ ﺳﻢ رﯾﺨﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟!
ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺍﻭﻝ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ.
ﻋﻤَﺮ از خوردن ممانعت کرد.
اما هم او را کتک زدند،
ﻭ هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﺭﺍ به او ﺧﻮﺭاندند.
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﮔﺸﺖ، مولا ﺭﺍ ﺩﯾﺪ.
حضرت به او فرمود :
بالاخره برای ناهار ﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩی؟
ﻋﻤﺮ ﮔﻔﺖ:
ﻫﺮﭼﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﺎﺷﻢ، ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩﺍﻡ.
حضرت فرمود:
آری هم ﺷﯿﺮ ﺑﺮﻧﺞ را ﺧﻮﺭﺩﯼ ﻫﻢ ﮐﺘﮏ!
اﮔﺮ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﻦ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ،
ﮐﺘﮏ ﺭﺍ هم ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩی.
#علیحقومعالحق
| مستدرک الوسائل،ج١،ص١۵٩
میشه برای سوره ناس هم بذارید با منبع معتبر 🙂 ؟
الله اکبر
قبول باشه
این هم منبع پست گذاشته شده سوره ناس........من هر روز یه سوره را پست میکنم
پی نوشت:
(1) المناقب ابن شهر آشوب،ج3، ص155
(2) طب الائمه، ص114
(3) مجمع البیان، ج10، ص491
(4) الدر المنثور، ج6، ص415
(5) مستدرک الوسائل، ج4، ص370
(6) من لا یحضره الفقیه، ج1، ص469
(7) مستدرک سفینة البحار، ج7، ص476
(8) بحارالانوار، ج18، ص71
(9) المصباح کفعمی، ص461
(10) البلد الامین، ص33
(11) زادالمعاد، ص479
قبول حق..اصل ان هست که بپذیرت