یافتن پست: #عاشقی
azar
یه روزایی هم هست که از همون ابتدای صبحش حال آدم بی دلیل خوبه
ادم دلش میخواد بی هوا بخنده و شاد باشه
ببخشه و بی خیال باشه مهربون باشه و عاشقی کنه
من این روز ها رو دوست دارم روز هایی که از
همون اولش همه چیز خوبه
ادم دلش میخواد بی هوا بخنده و شاد باشه
ببخشه و بی خیال باشه مهربون باشه و عاشقی کنه
من این روز ها رو دوست دارم روز هایی که از
همون اولش همه چیز خوبه
(◍•ᴗ•◍)
نعناء ࢪو هر چی بِچینۍ جاش سبز
میشہ، کم ك نمیشہ هیچ، زیاد هم
میشھ🌱.
بخشِش مثـل نـ ؏ـنـا چیـدن هست؛
نتࢪس خدا جاش رو برات ده برابر
پُر میکنھ :)💚
💙⃟🦋
نعناء ࢪو هر چی بِچینۍ جاش سبز
میشہ، کم ك نمیشہ هیچ، زیاد هم
میشھ🌱.
بخشِش مثـل نـ ؏ـنـا چیـدن هست؛
نتࢪس خدا جاش رو برات ده برابر
پُر میکنھ :)💚
💙⃟🦋
·
azar
صبح یعنی بوسه بر قلب خدا
صبح یعنی عاشقی با کبریا
صبح یعنی نور صبح یعنی زندگی
ابتدای پاکی و جود و سخاوت
صبح یعنی عاشقی با کبریا
صبح یعنی نور صبح یعنی زندگی
ابتدای پاکی و جود و سخاوت
wolf
- بنظرت پرنده ای هم وجود داره که فوبیای پرواز کردن داشته باشه؟!
+ اره.. درست مثل آدمی که فوبیای عاشق شدن داره!
- پرنده ها عاشق آسمون میشن، یا عاشق پرواز؟!
+ اونا با پرواز کردن عاشق آسمون میشن...
- اما پرنده ای که پرواز نمیکنه چی؟! اون چی میشه؟!
+ حتما دلش شکسته؛ کسی که دلش از عاشقی شکسته باشه
پرواز کردن یادش میره ...!
+ اره.. درست مثل آدمی که فوبیای عاشق شدن داره!
- پرنده ها عاشق آسمون میشن، یا عاشق پرواز؟!
+ اونا با پرواز کردن عاشق آسمون میشن...
- اما پرنده ای که پرواز نمیکنه چی؟! اون چی میشه؟!
+ حتما دلش شکسته؛ کسی که دلش از عاشقی شکسته باشه
پرواز کردن یادش میره ...!
azar
صبحانه ام یک فنجان چای بهار نارنج و کمی تو
وقتی که رسم عاشقی ات همین سلام و صبح بخیر های دور و نزدیک باشد
وقتی که رسم عاشقی ات همین سلام و صبح بخیر های دور و نزدیک باشد
حضرت@دوست
بار ها گفتی عاشقی @؟؟
*ت️و*
میخوای بِدونی
من عاشقِ کی‌اَم ؟
خُب اوّلین کلمه رو
یِه بار دیگه بخون...
*ت️و*
میخوای بِدونی
من عاشقِ کی‌اَم ؟
خُب اوّلین کلمه رو
یِه بار دیگه بخون...
محسن
روزگاری خانه هامان سرد بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
بردن نفت زمستان درد بود
يک چراغ والور و يک گرد سوز
زيرکرسی با لحافی دست دوز
خانواده دور هم بودن همه
در کنار هم می آسودن همه
روی سفره لقمه نانی تازه بود
روی خوش درخانه بی اندازه بود
آن قديما عاشقی يادش بخير
عطر و بوی رازقی يادش بخير
عصر پست و تلگراف و نامه بود
روزگار خواندن شه نامه بود
.jpg)
هلیا خانم میره البته تو خواب 😅😅😉
من خسته میشم که
من بچه ام
اسنپ میگیرم 😅
پس نمیشه تنها بری بزار باهم بریم 🥺
همسفر تنها نرو ...
ن خيالت راحت رفیقمو تنها نمیزارم و اینکه سفر بدون رفیق خسته کننده س
