یافتن پست: #رویای

WeT
WeT
دوستان انقدر کافه گرون شده که ، بیاین برا دیت فلاسکو نون پنیر و گردو بردنو عادی سازی کنیم 😐😐

سارا
سارا
«في حلمي أنت لي
‏وفي واقعي أنت حلمي.»
در رويایم تو از آن منی
و در حقیقت تو رویای منی🤍✨

‏‌#نزار_قباني⁩⁩

حضرت@دوست
حضرت@دوست
آن شعله بزد آتش سوزنده به بالش
"پروانه" پرش سوخت به رویای وصالش


Kelpase1
Kelpase1
سلااااااام من‌اومدم بسم الله {-23-}

حضرت@دوست
حضرت@دوست

بیا دنیا نمی ارزد به این پرهیز و این دوری
فدای لحظه ای شادی ، کن این رویای هستی را

حضرت@دوست
حضرت@دوست
رویای خیال


دل به یاری داده ام دل در قــرارش کوه سنگ
رام او کردم دلـــی را فارغ از هر گونه رنگ

حضرت@دوست
حضرت@دوست


ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش


ترنم بانو♥️
ترنم بانو♥️
من همیشه از رفتن آدم‌ها دلگیر می‌شدم، راستش را بخواهی، هنوز هم دلگیر می‌شوم. مدت‌ها طول کشید تا بفهمم چرا؟ چرا رفتن این‌قدر دلگیر است؛ مگر قرار بوده هرکسی می‌آید، تا آخرش بماند؟ خیلی بعید است! هرکسی برای دلتنگی‌هایش دلیلی دارد، اما من فهمیدم که وقتی کسی می‌رود، تکه‌ای از وجود مرا می‌بَرد و درواقع این دلتنگی برای رفتنِ او نیست، برای از دست‌دادنِ بخشی از وجود خودم است! خودم همیشه خواسته بودم که آدم‌ها بخشی از وجودم باشند؛ خودم همچنان می‌خواهم که بخشی از وجودم را در آدم‌ها جا بگذارم، تا بلکه یک روزی عاقبت این تکه‌ها به هم وصل شوند و دنیایی جدید بسازند. رویایی از تصویر ملکوت؛ به رنگِ فیروزه، در قامت ساختمان‌های اصیل و به یاد ماندنی. راستش را بخواهی، همه‌ی آن‌هایی که رفته‌اند برمی‌گردند، اما شاید روزی که دیگر منتظرشان نیستم...

: پرسیدم که خدا چیست یا کیست؟ پاسخ آمد: خودت به وقت تنهایی...




حضرت@دوست
حضرت@دوست
و تو گیستی ؟
با این همه زیبایی .><
در من طلوع کردیی؟


حضرت@دوست
حضرت@دوست

از بس که عمری خورده‌ ام‌ بغض گلویم را- دریا دلم‌ حالا ببند ای عشق جویم را
بی پرده با من باش این مردم نمیدانند- تنها حجابت فاش کرده مو به‌ مویم را
این چند قطره اشک تو عشق است یا بازی- که میبرد این چند قطره آبرویم را
من صحبتم با زندگی جز عشق چیزی نیست -چون خوانده‌ ام دست حریف رو به‌ رویم را

زیباترین رویایی -حتی در این تنهایی من -این همه زیبایی هرگز ندیدم



حضرت@دوست
حضرت@دوست
دم آخر

کاش میشد گره از زلف غزل باز کنم
با پر قافیه ها،سوی تو پرواز کنم...

مثل مهتاب نشینم به لب پنجره ات
مست و مغرور بیایی،سخن آغاز کنم

ماه رویایی من،خط نزنی اسم مرا
"مرغ دریایی"چگونه؟ من تو را ناز کنم

دو قدم مانده به تو،کوچه را گم میکنم
مانده ام با چه زبانی به تو ابراز کنم!

دم آخر شد و من خسته تر از دیروزم
شود آیا گره زلف تو را باز کنم؟؟؟


روفا
روفا
وااااااااااااااااااااو چه باحال شدهههههههه{-8-}{-8-}{-8-}

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو