لعنت به دل
لعنت به دل که هر چه که من می کشم از اوست
لعنت به من که با غم عشق تو روبروست
عاشق که می شوی به خودت زخم میزنی
اینجا بهای عاشقی انگار آبروست
آواره ی مسیر پر از چاه می شوی
هرگز گمان نمی بری اما چه پیش روست
راحت نمی گذارتت و درد می کند...
این بغض فرو خورده ی عشقی که در گلوست
باید که انتخاب کنی بین عقل و دل
بین همیشه حسرت و عمری کنار دوست
سخت است که رویای تو آغوش او شود
در خطه ای که فخر همه فقر آرزوست
لعنت به دل که هر چه که من می کشم از اوست
اینجا بهای عاشقی انگار آبروست...
چه عرض کنم. .ولی رو روحیت اثر بدی میگذارد . بنظر من تو عاشق بود .بد هم شکست خوردی .نسبت به دیگران بد بین شدی
هن.=اوکی= مرسی
میگم می تونید اسم منو از dearyourselfd به تبار خاک تغییر بدی
بهکی با ید بگم
هادی..