یافتن پست: #پل_الوآر

رنج چونان تیغه ی مقراضی است
که گوشت تن را زنده زنده می درد
من وحشت را از آن دریافتم
چنان که پرنده از پیکان
چنان که گیاه از آتش کویر
چنان که آب از یخ
دلم تاب آورد
دشنام های شوربختی و بی داد را
من به روزگاری ناپاک زیستم
که حظِّ بسی کسان
از یاد بردنِ برادران و پسران خود بود
قضای روزگار در حصارهای خویش به بندم کشید.
در شب خویش اما
جز آسمانی پاک رویایی نداشتم .


ترجمه

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو