مآه
بوی سرد و شیرینش هنوز آنجا مانده بود و جوانه می زد ؛ مانند حلزونی که خانه ی خود را گم کرده به دور عاشق میگشت و اما معشوق همانجا ایستاده بود ، قدم هایش را می شمارد و غنچه ها را تشویق به رویش میکرد و از پشتِ دیوارِ گناه صدایِ نفس هایش را می بوسید...
امیر علی
چرا مردایی که همیشه سیبیل دارن ! وقتی سیبیلشونو میزنن چشاشون لوچ میشه ؟
g.h.o.l.a.m.a.l.i
آیا تا به حال پلی ساختهایم؟
در زمانهای دور دو برادر در کنار هم بر سر زمینی که از پدرشان به ارث برده بودند کار میکردند و در نزدیک هم خانههایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار میگذراندند. برحسب اتفاق روزی بر سر مسئلهای با هم به اختلاف رسیدند. برادر کوچکتر بین زمینها و خانههایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل آن آب انداخت تا هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند.
برادر بزرگتر هم ناراحت شد و از نجاری خواست تا با نصب پرچینهای بلند کاری کند تا برادرش را نبیند و خودش عازم شهر شد. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار بجای ساخت دیوار چوبی بلند یک پل بزرگ ساخته است.
برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود پیش خود اندیشید حتماً برادرش برای آشتی دستور ساخت پل را داده است و بیصبرانه منتظر بازگشت او بود.
رفت و برادر بزرگ را در آغوش گرفت و از او معذرتخواهی کرد. دو برادر از نجار خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما او گفت: پلهای زیادی هستند که او باید بسازد و رفت.
마흐디에
یک عدد دایی مهاحر با شلوار لی و تیشرت مشکی رویت شد
امیر علی
تو اسپانیا بیش از 70% ازدواج ها از طریق اینترنته
اونوقت تو ایران بعد از 3 ماه چت کردن با دختره میفهمی اسمش ممده...!
خيلى بيشعورى ممد🤨
مُهاجِر
مهاجر پس از یک ماموریت چند ساعته به ساینا بازگشت
سلام علیکم و رحمه الله و برکاه
مثل باباش صحبت میکنه خوشم نمیاد ازش
منو چرا ننوشته
حیف شد
ثابتی کیسته ؟