یافتن پست: #دیوار

Negin
Negin
شبام ، بعد از رفتنت((((:





با این اهنگ خیلی همدردی میکنم.....

رها
رها
سلاااامممم

wolf
wolf
من از ماساژ متنفرم :محترم
کسی هس مثل من باشع …؟! :خسته

fatme
fatme

چنقده قشنگه🐇

خانوم اِچ
خانوم اِچ
منم میخوام برم سرکاااار😭

wolf
wolf
مشت بر دیوار و سر بر سنگ و دندان بر جگر
لب فروبستم، و راهی جز شکیبایی نبود …

aliaga
aliaga
پشت کاجستان، برف.

برف، یک دسته کلاغ.

جاده یعنی غربت.

باد، آواز، مسافر، و کمی میل به خواب.

شاخ پیچک و رسیدن، و حیاط.

من، و دلتنگ، و این شیشه خیس.

می نویسم، و فضا.

می نویسم، و دو دیوار، و چندین گنجشک.

یک نفر دلتنگ است.

یک نفر می بافد.

یک نفر می شمرد.

یک نفر می خواند.

زندگی یعنی: یک سار پرید.

از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست: مثلا این خورشید،

کودک پس فردا،

کفتر آن هفته.

یک نفر دیشب مرد

و هنوز، نان گندم خوب است.

و هنوز، آب می ریزد پایین ، اسب ها می نوشند.

قطره ها در جریان،

برف بر دوش سکوت

و زمان روی ستون فقرات گل یاس

سهراب سپهری

مآه
مآه
رو دیواری نوشته بود:
چگونه تحمل کردی و دوام آوردی؟
یکی زیرش نوشته بود:
راه و چاره‌ی دیگری نداشتم:)

خانوم اِچ
خانوم اِچ
@i3ahar_sanjab
لامای کی هسی شوماااا

رها
رها


حافظ چقد جدیدا ب من نزدیک شده {-16-}

یاس
یاس
یکی بیاد برا من شام بپزه
و مهمترش مجبورم‌کنه بخورم
دارو بی غدا گفته نخور :هعی

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
چقدر دوست داشتنی هستند

آدمهایی که تا آخر خوبند

آنهـا که برای غرور و احساس ما

هم به اندازه خودشان ارزش قائلند

آنهایی که دست دوستی می‌دهند

و تا همیشه می مانند

دلت را بتکان

اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین

بگذار همانجا بماند

فقط از لابه لای

اشتباه‌ هایت یک تجربه را بیرون بکش

قاب کن بزن به دیوار دلت

اشتباه کردּن اشتباه نیست

در اشتباه ماندنּ اشتباه است

قرآن و دعا
قرآن و دعا
کتاب جايگاه جن، شيطان و جادوگر در عالم

خلاصه از متن کتاب ..........
کتک خوردن از خیالات.......نقش خیال بر روی تن بسیار عجیب است. مثلاً اگر طرف در خانه تنها نشسته است، یک مرتبه فکر کند که نکند یک دزد از دیوار بالا بیاید. در این حال اگر عقل و ایمان او به کمک آیند که مگر خدا تو را تنها می گذارد، خدا خودش کمک می کند؛ همین توکل انسان به خدا نمی گذارد آن خیال رشد کند. اما اگر عقل و ایمان در صحنه نبود و آن خیال همچنان رشد کرد و باز قدرت گرفت و رشد کرد، یک مرتبه طرف آن دزد را بالای دیوار می یابد. اگر باز خیال کرد که حالا می آید و یک کتک محکم به من می زند، می یابد که آن دزد آمد و شروع کرد او رازدن، و اگر خیال کرد طوری او را زد که تمام بدنش سیاه شد، می یابد که بدنش سیاه شد. بعد که آن خیالات رفت و آشنایان آمدند می بینند که واقعاً بدن او سیاه شده و می پذیرند که دزدی آمده و او را کتک زده و بدن او را سیاه کرده است. در حالی که او از خیالات خودش کتک خورد، آن خیالات آن قدر قوی بود که روی بدن او تأثیر گذارد.
(دانلودکتاب در دیدگاه)

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

خواجه‌‏اى غلامش را ميوه‌‏اى داد. غلام ميوه را گرفت و با رغبت تمام میخورد. خواجه، خوردن غلام را میديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه‌‏اى از آن ميوه را خود می‌‏خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را میخورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد.

پس به غلام گفت: يك نيمه از آن به من ده كه بس خوش میخورى. غلام نيمه‌‏اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار تلخ يافت. روى در هم كشيد و غلام را عتاب كرد كه چنين ميوه‏‌اى را بدين تلخى، چون خوش می‌خورى.

غلام گفت: اى خواجه! بس ميوه شيرين كه از دست تو گرفته‌‏ام و خورده‌‏ام. اكنون كه ميوه‌‏اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه روى در هم كشم و باز پس دهم كه شرط جوانمردى و بندگى اين نيست. صبر بر اين تلخى اندك، سپاس شيرينی‌هاى بسيارى است كه از تو ديده‌‏ام و خواهم ديد.

👈⭕⭕همیشه از خوبی آدمها برای خودت دیوار بساز، هر وقت در حق تو بدی کردند فقط یک آجر از دیوار بردار، بی انصافیست اگر دیوار را خراب کنی!!!⭕⭕

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو