یافتن پست: #دیوار
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_روز_یک_حکایت
صاحبخانه جوابم کرده بود. خیلی دنبال خونه گشتیم تا خونه‌ای پیدا کردیم ولی دیوارهاش خیلی کثیف بود؛ هزینه نقاش هم نداشتم.
تصمیم گرفتم خودم رنگش کنم؛ باجناق عارف مسلکم هم قبول کرد که کمکم کنه.
چند روز بعد از تموم شدن نقاشی، صاحبخونه جدید گفت که مشکلی براش پیش اومده خواهش کرد قرارداد رو فسخ کنیم!
چاره ای نبود فسخ کردیم!
دست از پا درازتر برگشتیم.
از همه شاکی بودم! از خودم، از صاحب خونه از خدا و...
باجناق با یه آرامشی گفت "خوب شد به خاطر خدا نقاشی کردم" و دیگه هیچ نگفت!
راز آرامش باجناق همین بود؛ فهمیدم چرا ناراحت نیست، چرا شاکی نیست و چرا احساس ضرر نمیکنه.
چون برای خدا کار کرده بود
و از خلق خدا انتظاری نداشت.
کار اگر برای خدا باشه آدم هیچ وقت ضرر نمیکنه چه به نتیجه برسه، چه به نتیجه نرسه؛ چون میدونه کاری که برای خدا انجام بشه هیچوقت گم نمیشه
صاحبخانه جوابم کرده بود. خیلی دنبال خونه گشتیم تا خونه‌ای پیدا کردیم ولی دیوارهاش خیلی کثیف بود؛ هزینه نقاش هم نداشتم.
تصمیم گرفتم خودم رنگش کنم؛ باجناق عارف مسلکم هم قبول کرد که کمکم کنه.
چند روز بعد از تموم شدن نقاشی، صاحبخونه جدید گفت که مشکلی براش پیش اومده خواهش کرد قرارداد رو فسخ کنیم!
چاره ای نبود فسخ کردیم!
دست از پا درازتر برگشتیم.
از همه شاکی بودم! از خودم، از صاحب خونه از خدا و...
باجناق با یه آرامشی گفت "خوب شد به خاطر خدا نقاشی کردم" و دیگه هیچ نگفت!
راز آرامش باجناق همین بود؛ فهمیدم چرا ناراحت نیست، چرا شاکی نیست و چرا احساس ضرر نمیکنه.
چون برای خدا کار کرده بود
و از خلق خدا انتظاری نداشت.
کار اگر برای خدا باشه آدم هیچ وقت ضرر نمیکنه چه به نتیجه برسه، چه به نتیجه نرسه؛ چون میدونه کاری که برای خدا انجام بشه هیچوقت گم نمیشه
رها
چطوری شبا زود میخوابین ک پر انرژی باشین .gif ":وت")
دیشب عزممو جزم کردم ک هر جور شده زود بخوابم ک امروز رو پر انرژی باشم :/ساعت ۱۱ بود فک کنم خودمو مجبور ب خوابیدن کردم،ساعت ۲شب عین جغد بیدار شدم و تا صب نتونستم بخوابم
دیشب عزممو جزم کردم ک هر جور شده زود بخوابم ک امروز رو پر انرژی باشم :/ساعت ۱۱ بود فک کنم خودمو مجبور ب خوابیدن کردم،ساعت ۲شب عین جغد بیدار شدم و تا صب نتونستم بخوابم
·
.gif ":ادریس"){kind=icon}
ماریا
بزنم دهن خواهرشوهری که نشد یکبار بری دیدوبازدیدشون و دهنشو به گلایه از این و اون عروس وانکنه، جر بدم!؟؟؟؟؟؟؟
خدا چرا من بلد نیستم جوابشو بدم لالش کنم!؟؟؟؟؟؟
خاک برسر شوهر ذلیل من کنن که جواب این دهن بی صاحاب رو نمیدم
خدا چرا من بلد نیستم جوابشو بدم لالش کنم!؟؟؟؟؟؟
خاک برسر شوهر ذلیل من کنن که جواب این دهن بی صاحاب رو نمیدم
مُهاجِر
اینقدر بدم میاد وقتی میبینم یه زوج نشستن رو به روم دارن قربون صدقه هم میرن و براهم غذا میکشن و براهم میوه پوست میکَنند
ایییییییی چندشششششششااااا
ایییییییی چندشششششششااااا
.gif ":خیخ"){kind=icon}
fatme
از اتاق کناریامون متنفرم
چقد بیشعورن
نگا ساعت توروخدا
یذره درک ندارن هی عر عر میکنن و میخندن
با اون صدای نکره و گوش خراششون😑
چقد بیشعورن
نگا ساعت توروخدا
یذره درک ندارن هی عر عر میکنن و میخندن
با اون صدای نکره و گوش خراششون😑
خویشتنداری کن دخترم
.gif ":هق"){kind=icon}
g.h.o.l.a.m.a.l.i
عشق یعنی گل بجای خار باش
پل بجای این همه ی دیوار باش
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری آب را، بر تشنه تر
مولانا
پل بجای این همه ی دیوار باش
عشق یعنی تشنه ای خود نیز اگر
واگذاری آب را، بر تشنه تر
مولانا
aliaga
دوستان عزیز وقت بخیر...
تو این حدود ۱۲روزی ک گذشت از آمارگیری قبلی
چه کاری یا حرکت امام زمان پسند تونستین
انجام بدین ؟؟؟
احیانا اگه از ریا شدنش میترسین تو پی وی برام بنویسین ک بدون معرفی
اینجا برای دیگر عزیزان نشر بدم...
لطفا همگی همکاری کنید
اللهم عجل لولیک الفرج.
تو این حدود ۱۲روزی ک گذشت از آمارگیری قبلی
چه کاری یا حرکت امام زمان پسند تونستین
انجام بدین ؟؟؟
احیانا اگه از ریا شدنش میترسین تو پی وی برام بنویسین ک بدون معرفی
اینجا برای دیگر عزیزان نشر بدم...
لطفا همگی همکاری کنید
اللهم عجل لولیک الفرج.
Elham 👩👧👦
از عصر دیروز تا الان یه سره داره بارون میاد ..خیلی سال بود همچی بارونی ندیده بودیم..خدایا شکرت
aliaga
آغااااا دیروز ی کار بسییییییااااار ثوابی انجام دادم
زگ زدم کل فامیل پدریموب خونه عمو دعوت کردم بصرف شام
همه جمع شده بودن اونجا بعد چن سال
زگ زدم کل فامیل پدریموب خونه عمو دعوت کردم بصرف شام
همه جمع شده بودن اونجا بعد چن سال
g.h.o.l.a.m.a.l.i
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
محمدرضا شفیعی کدکنی
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
وین درد نهان سوز نهفتن نتوانم
تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم
شادم به خیال تو چو مهتاب شبانگاه
گر دامن وصل تو گرفتن نتوانم
با پرتو ماه آیم و، چون سایه دیوار
گامی از سر کوی تو رفتن نتوانم
دور از تو من سوخته در دامن شب‌ها
چون شمع سحر یک مژه خفتن نتوانم
فریاد ز بی مهریت ای گل که درین باغ
چون غنچه پاییز شکفتن نتوانم
ای چشم سخن گوی تو بشنو ز نگاهم
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم
محمدرضا شفیعی کدکنی
خیلی قشنگ بود
چون تو
🥰🌼