یافتن پست: #خاموش

مآه
مآه
کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
به سرا پای تو لب می سودم

مهاجر
مهاجر
بزرگترین مصیبت برای یک انسان
این است که
نه ســواد کافی
برای حرف زدن داشته باشد
نه شعور لازم
برای خاموش ماندن..

Ahmad
Ahmad
بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما

زیرا نمی‌دانی شدن همرنگ ما همرنگ ما

از حمله‌های جند او وز زخم‌های تند او

سالم نماند یک رگت بر چنگ ما بر چنگ ما

اول شرابی درکشی سرمست گردی از خوشی

بیخود شوی آنگه کنی آهنگ ما آهنگ ما

زین باده می‌خواهی برو اول تنک چون شیشه شو

چون شیشه گشتی برشکن بر سنگ ما بر سنگ ما

هر کان می احمر خورد بابرگ گردد برخورد

از دل فراخی‌ها برد دلتنگ ما دلتنگ ما

بس جره‌ها در جو زند بس بربط شش تو زند

بس با شهان پهلو زند سرهنگ ما سرهنگ ما

ماده است مریخ زمن این جا در این خنجر زدن

با مقنعه کی تان شدن در جنگ ما در جنگ ما

گر تیغ خواهی تو ز خور از بدر برسازی سپر

گر قیصری اندرگذر از زنگ ما از زنگ ما

اسحاق شو در نحر ما خاموش شو در بحر ما

تا نشکند کشتی تو در گنگ ما در گنگ ما

...
...
صفحه ۲۹ قرآن کریم



ترتیل


ترجمه صفحه


📿
🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤

خانوم میم
خانوم میم
-افسردگی؟!
+نه ممنون پاییز کصافط هست کافیه
{-172-}

رها
رها

تولدت مباااارک باب اسفنجولی :)) همینجوری بی مخ و پرانرژی و قوی بمونی برامون سال‌های سال :رقص:تانگو :دنس
خیلی سال از رفاقت مون میگذره و کلی چیز میز ازت یادگرفتم، ممنونم ک رفیقمی ❤️🏵️
:تولد
:تولد
تولدت مبارک :رقص:دنس :تانگو :قلب

WeT
WeT
‏عميقا الان دارم كمبود يه نفرو تو زندگيم احساس ميكنم كسی نيست لامپو خاموش كنه 😒😒😒

Ahmad
Ahmad
من امشب در خیالِ خود، کنارت چای می نوشم ...
کنارت در نگاهِ تو ، به آغوشِ تو مدهوشم ...
من آن شمعِ جِگَر سوزم، به  چَشمانِ تو خاموشم ...
میانِ چِشمه ای جوشان، که با سردی هم آغوشم  ...
من آن بَزمِ خوش احوالم ، عروسی که سِیَه پوشم ...
مرا کردی رها در خود ، ولیکن عشق بر دوشم ...
تو با سازو دُهُل از دور، مرا کردی فراموشم 




Negin
Negin
ای کاش که آدم ها، دلتنگ نمی مـُردند.

“فروغ فرخزاد”

23:30


موزیکشوپیشنهادمیکنم...🤍🌱

مآه
مآه
«سلاما علی الذین أذأ ما رأوك منطفئا لم يرحلوا عنك الأ بعد أن يعيدوا لك نورك»

+سلام بر آن‌هایی که وقتی تو را خاموش یافتند، رهایت نکردند مگر بعد از آن‌که نور و روشنایی را به تو بازگرداندند...

?
?
بر لبم مُهرِ سڪوت از ذوق خاموشی مدان

می‌زدم فریاد ڪَر فریادرس می‌داشتم

‌_اصفهانی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بی تجربه متولد میشویم..

لقد ولدنا بدون خبرة.

نحن نعيش بشجاعة.

ونموت بالدهشة!

الشيء الوحيد الذي يضيء

لا ينطفئ

الحب والصداقة نقية

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز





وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز

گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار

آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار

پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید

خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید

این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم

اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم

این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران

این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان

این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند

این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند

این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی

بگذشته اند از

دیدگاه
1394/08/20 - 14:35 ·
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوز

محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوزد از شراره ی نارنجیش هنوز





وز شعله های سرخ شفق ، نقش یک نبرد تابیده روی آینه ی آسمان هنوز

گرد غروب ریخته در پهن دشت رزم پایان گرفته جنبش خونین کار زار

آنجا که برق نیزه وفریاد حمله بود پیچیده بانگ شیهه ی اسبان بی سوار

پایان گرفته رزم وبه هر گوشه وکنار غلطیده روی بستر خون پیکری شهید

خاموش مانده صحنه وگویی زکشتگان خیزد هنوز نغمه ی پیروزی وامید

این دشت غم گرفته که بنشسته سوگوار امروز بوده پهنه ی آن جاودانه رزم

اینک دوسوی صحنه ، دو هنگامه دیدنیست یکسولهیب آتش ویکسو غریو بزم

این دشت خون گرفته که آرام خفته است امروز بوده شاهد رزم دلاوران

این دشت دیده است یکی صحنه ی شگفت این دشت دیده است یکی رزم بی امان

این دشت دیده است که مردان راه حق چون کوه دربرابر دشمن ستاده اند

این دشت دیده است که پروردگان دین جان برسر شرافت ومردی نهاده اند

این دشت دیده است که هفتاد تن غیور بگذشته اند از سر وسامان زندگی

بگذشته اند از

دیدگاه
1394/08/20 - 14:35 ·
محمدحسن اسايش-1331
محمدحسن اسايش-1331
خورشید رفته است ولی ساحل افق می سوز

Bahar
Bahar
آرامش واقعاا مهم ترین چیزیه که با پول نمیشه خرید

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو