یافتن پست: #بیمار

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزی یک زندانی از زندان فرار می‌کند. به ایستگاه راه‌آهن می‌رود و سوار یک واگن باری می‌شود. درِ واگن به‌صورت خودکار بسته می‌شود و قطار راه می‌افتد. زندانی وقتی متوجه می‌شود که سوار فریزر قطار شده، روی تکه کاغذی می‌نویسد:

«این مجازات رفتارهای بد من است که باید منجمد شوم.» هنگامی که قطار به ایستگاه می‌رسد، مأمورین با جسد او روبه‌رو می‌شوند. در حالی که فریزر قطار خاموش بوده است.

منتظر هرچه باشید، همان برایتان پیش می‌‌آید.اگر منتظر شادی باشید، شادی پیش می‌‌آید و اگر منتظر غم باشید، غم پیش می‌‌آید.

هرگز پول را برای بیماری و مشکلات پس‌انداز نکنید، چون رخ می‌‌دهد. پول را برای عروسی، خرید خانه، اتومبیل، مسافرت و اتفاقات خوب پس‌انداز کنید.

یاس
یاس
اقا ننه اینا رفتن زیر خونه خودشون
من چی ببرم:هعی
قاب طروف و شیرینی منتفی
یه چی بگید زورم برسه
پول ندادن منم جیبم سوراخ هرچی داشتم دادم بیمارستان و عمل :گگگ

یاس
یاس
یه کانال داریم به اسم پرس و پو (معادل فارسیش بلد نیستم )
کسی که فوت میشه اطلاعیه و اگهی فوت رو میزارن
یکی دو روز پیش اطلاعیه فوت یه دختر جوان و مجرد زدن
ملت هم که اطلاعیه می بینن چادرها پشت گردن گره زده و شیون کنان رفتن خونه دختره

اونا هم هاج و واج کی مرده؟ خبر کی اوردن :تعجب
.اطلاعیه کامل دقیق با دکر نام پدر و دایی و عمو و برادر اینا
و ادرس منزل
و اعلام ساعت تشیع

.کاشف به عمل اومده یه کرمو مریض به قصد انتقام و تلافی این اطلاعیه جعلی چاپ و به ادمین داده {-143-}

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
سلامون علیکوم دیگ کم کم داریم می رسیم ب حول قوه الاهی ب روزی 1 پست و هیچی پست :خخخ

شامی
شامی
عاقا به اونایی که سوار آسانسور میشن چی میگن؟ مسافر؟؟؟؟؟؟؟:-S
=))

fatme
fatme
‌داغ و درد است
همه نقش و نگارِ دل من...

خانوم اِچ
خانوم اِچ
مثه اون بیمار که همراه نداره

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
شادترین آدم ها بهترین چیزها را ندارن
اونا از هر چیزی بهترین ها را میسازن

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺳﻦ ٧٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ بیمار ﺷﺪ و ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯی ﻗﺎﺩﺭ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﺒﻮﺩ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺩﮐﺘﺮ ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺩارو، ﺩﮐﺘﺮ ﺑﻪ
ﺍﻭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻋﻤﻞ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﺩﺍﺩ و ﻣﺮﺩ ﻣﻮﺍﻓﻘﺖ ﮐﺮﺩ.

ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺮﺧﺺ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ بیمارستان، برگه تسویه حساب ﺭﺍ به پیرمرد ﺩﺍﺩند تا هزینه جراحی را بپردازد.

پیرﻣﺮﺩ همین که برگه را گرفت؛ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻥ. ﺑﻪ ﺍﻭ گفتند که ﻣﺎ می‌توانیم ﺑﻪ ﺗﻮ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺪﻫﯿﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮔﺮﯾﻪ می‌کرد.

ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ گفتند: می‌توانیم ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺭﺍ ﻗﺴﻄﯽ بگیریم
ﻭﻟﯽ ﻣﺮﺩ ﮔﺮﯾﻪ‌ﺍﺵ ﺷﺪﯾﺪﺗﺮ ﺷﺪ.

ﻣﺘﻌﺠﺐ ﺷﺪند و از او پرسیدند:
ﭘﺪﺭﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ تو را ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ؟ نمی‌توانی هزینه را ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﯼ؟

ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯﺩ ﺑﻠﮑﻪ چیزی که مرا به گریه می‌اندازد این است ﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ٧٠ ﺳﺎﻝ به من ﻧﻌﻤﺖ ﺑﯿﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﯿﭻ برگه تسویه حسابی ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻧﻔﺮﺳﺘﺎﺩ.

darmanfori
darmanfori
درمان بواسیر با لیزر حدودا دوران نقاهت خاصی ندارد و فقط بیمار تا یک هفته بعد از عمل سوزش خفیفی را تجربه می کند. البته لازم به ذکر است که طول درمان لیزر بواسیر به میزان حاد بودن بواسیر نیز بستگی دارد و هرچه ابعاد زائده هموروئید بزرگتر باشد، در هنگام عمل سطح بزرگتری توسط لیزر بریده می شود و این موضوع طول درمان را بالاتر می برد. اما به طور کلی طول درمان لیزر بواسیر به شدت از جراحی سنتی کمتر است و بیمار بلافاصله پس از عمل جراحی می تواند به زندگی عادی خود بازگردد و حتی امکان رانندگی های کوتاه مدت را نیز دارد. منبع:https://darmanfori.com/hemorrhoids/ [ لینک]




قرآن و دعا
قرآن و دعا
کتاب تجربه نزديك به مرگ

مطالب این کتاب شرح(حوادث و اتفاقات كسانی كه عالم بعد از مرگ را تجربه كردند)
قسمتی از متن کتاب.
تجربه عباس
این گزارش در مورد پیرمردی است که آنقدر حالش وخیم بوده که حتی خودش هم می دانست سحر روز بعد را نخواهد دید. حدسش درست بود. او آن شب مرد اما به طور عجیب و باورنکردنی دوباره زنده شد. عجیب تر اینکه پیرمرد بعد از بازگشت به زندگی، حالش خوب خوب شده و دیگر نشانی از بیماری و درد در او دیده نمی شود.
دانلود کتاب .با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد
[لینک]

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
کاش قرار بزاریم اگر امر به معروفی هم انجام میشه این مدلی باشه!
کیه که قانع نشه یا بدش بیاد از طرف مقابش؟

پلاک313
پلاک313
دل به او دادم که با جانش نگهداری کند
مرهم زخمم شود، جان مرا یاری کند

از همه عُشاق عالم ،چشم من او را گرفت
جای دل جان دادمش تا بلکه غمخواری کند

با خیال وصل او ، نامش شده ورد لبم
در هوایش تب کنم ، شاید پرستاری کند

روز و شب در فکر من رویای او می پرورد
چشم من جز او، از عالم حسِ بیزاری کند

لحظه ای از یاد او ،غافل نمی گردد دلم
بی هوایش جان من، احساس بیماری کند

دین و دنیایم شده چشمان رنگ قهوه اش
کاش دستان خدا، بر حال ما کاری کند...





روز خوبی داشته باشین:گل

یاس
یاس
اقا دستور ترشی سیر بدید
همسایه مون یه سه کیلو محلی اورده برام نمیدونم چکارش کنم -هادی-

یاس
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن

ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...

صفحات: 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو