Sina
شرلوك هولمز کارآگاه معروف و معاونش واتسون رفته بودند صحرا نوردي و شب هم چادري زدند و زیر
آن خوابیدند. نیمه هاي شب هولمز بیدار شد و آسمان را نگریست. بعد واتسون را بیدار کرد و گفت:
نگاهی به آن بالا بینداز و به من بگو چه می بینی؟
واتسون گفت: میلیونها ستاره می بینم.
هولمز گفت: چه نتیجه میگیري؟
واتسون گفت: از لحاظ روحانی نتیجه می گیرم که خداوند بزرگ است و ما چقدر در این دنیا حقیریم.
از لحاظ ستاره شناسی نتیجه می گیریم که زهره در برج مشتري است، پس باید اوایل تابستان باشد.
از لحاظ فیزیکی، نتیجه میگیریم که مریخ در محاذات قطب است، پس ساعت باید حدود سه نیمه شب باشد.
شرلوك هولمز قدري فکر کرد و گفت: واتسون تو احمقی بیش نیستی. نتیجه اول و مهمی که باید بگیري
اینست که چادر ما را دزدیده اند!
محمّد
دوستان تا یه مدتی در خدمتتون نیستم
موفق و پیروز باشید
...
ما آدم ها خوب بلدیم بعد از شنیدن داستان زندگی دیگران در دلمان بگوییم اگر من بودم هرگز این کار را نمیکردم. اما بی برو برگرد روزی خواهد رسید که آن هرگزِ با اطمینان ما را وسط همان داستان پرت میکند و مشغولِ همان عملِ نکوهش شده. کاش میدانستیم قصههای زندگی تکراریاند، فقط جای شخصیتها عوض میشوند، همدیگر را "قضاوت" نکنیم.
•پریسا زابلیپور•
Saye
نهنگی دید مرگش را ولی دل را به ساحل زد...
من از پایان خود آگاهم اما دوستت دارم....
g.h.o.l.a.m.a.l.i
چه گران بهایند انسان هایی که بزرگواری ها و عظمت های خوب و دوست داشتنی و زیبایی های لطیف و قیمتی انسانی را دارند و خود از آنآگاه نیستند.
این از آن مقوله نفهمیدن هایی است که به روح، ارجمندی متعالی و عزیزی می بخشد.
خب من گفتم دگ
منم دیدم
روبرو شدن با 11:11 نیز ممکن است به این معنی باشد که شما در حال حاضر دوره استرس یا اضطراب را سپری می کنید. حتی اگر فکر می کنید که خوب کار می کنید ، ناخودآگاه شما که این ساعت آینه را به چشم دید ، می فهمد که فرشتگان به شما می گویند: آرام باشید! آرامش خود را پیدا کنید! این "شورش های درونی" اجتناب ناپذیر شما را پایان خواهد داد.
مثبتش بیشتره
12:12
اینم بعدیش