یافتن پست: #آغوشت

wolf
wolf
دوست دارم جستجو در جنگل موی تـو را

از خدا چیزی نمی خواهم به جز بوی تو را



دخـتر زیـبای جنگل های آرام شمال !

از کـجا آورده دست باد گیسوی تو را ؟



آستینت را که بـالا داده بودی دیـده انـد

خلق ، رد بوسه ی من روی بازوی تو را



چشمهایت را مراقب باش ، می ترسم سگان

عــاقبت در آتـش انــدازنـد آهــوی تو را



کاش جای زندگی کردن در آغوشت ، خدا

قسمتم مـی کرد مردن روی زانوی تو را



ناصر حامدی

wolf
wolf
آغوشتـــــــ را دوستـــــــ دارمـــــ

امــــا

از دوباره بــــی پناه شدن


می ترسمــــــ...!

{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}{-118-}

wolf
wolf
کامنت اول:)
قشنگه بخونید

ᴍᴀʜɪ
ᴍᴀʜɪ
دلم می خواست کسی باشد
که مرا "بلد" باشد.
بلد بودن مهم تر از عاشق بودن
یا حتی دوست داشتن است.
کسی که تو را "بلد" باشد
با تمام پستی بلندی هایت کنار می آید
می داند کی سکوت کند
کی دزدکی نگاهت کند
کی سرت داد بزند
و کی در اوج عصبانیت
محکم در آغوشت بگیرد
کاش کسی باشد
که مرا "بلد" باشد.

wolf
wolf
خدایا حجم دلتنگی هایم وسیع است و پر و بالم بسته... اینگونه بگویم ... دلم آرامش میخواهد ذره ای... لحظه ای... آغوشی بی دغدغه تر از آغوشت سراغ ندارم... مرا در حریم آغوشت جا کن ... که بسیار محتاج تسکینم

wolf
wolf
مرا از حبس آغوشت
چه اصراری به آزادی ؟.

wolf
wolf
چیز زیادی از تو نمیخواهم



فقط کمی از آغوشت



و مرگی که… دست دست کند مرا ...

سکوت شب
سکوت شب
با چشم هایت حرف دارم
می خواهم ناگفته های بسیاری را برایت بگویم
از بهار
از بغض های نبودنت
از نامه های چشمانم...که همیشه بی جواب ماند

باور نمی کنی ؟
تمام این روزها
با لبخندت آفتابی بود
اما
دلتنگی آغوشت... رهایم نمی کند
به راستی
عشق بزرگترین آرامش جهان است .

سید علی صالحی

حلما
حلما
گاهی دلت می‌خواهد در شلوغی
روزگارش بیاید تنگ در آغوشت بگیرد بگوید:
تمام حواسم با توست!

حلما
حلما
‌باید آنقدر
در آغوشت بگیرم
که اگر روزی
دور بودیم از هم
عطر تنت در من
مانده باشد ...!

شــادی
شــادی
از جنسِ منی ؛
نه گذشته ات
تو را می خواهد ،
نه آینده ات ،
در آغوشت خواهد گرفت...




مونا یزدی
مونا یزدی


سحر پانزدهم

و... وعده دیدار رسید...

ســـلام مادر!
برای عرض تبــــریک آمده ام!
قدم نو رسیــــده ات، مبــــــارک...

همه این سحرها، دلم را، به امید سرزدن به خانه تو، لنگ لنگان، تا پانزدهمین سحر
کشانده ام...

چقدر دلم، تنگ آغوشت، بود...
و اولین دردانه تو... اولین بهانه من، برای کوفتن درب خانه ات...

هلال رمضان، به قرص ماه، بدل گشته...تا زمین آماده رونمايي فرزند تو شود...
ماه زاده را، جز قرص قمر، چه کسی رونمايي تواند کرد؟

صدای نوزادت خواب را از چشمان مان ربوده است...
نوازش های تو بر قنداقه مجتبی، قند در دلمان، می کند!
کمی آهسته تر، نوزادت را بنواز... مادر
دلمان شیشه ترک خورده ایست، که در حسرت آغوش تو، سالهاست، بر چادر مشکی ات، بوسه می زند...

آغوشت، مأمن بی همتای دربدری های من است،
کاش، لحظه تولدم به آسمان، مرا نیز، چون دردانه ات، در آغوش بکشی،
و هزار بار، عاشقانه بنوازی ام؛ مادر

پشت قنوت امشبم، گرم است به آغوش تو...
من به دنبال لمس حرارت بوسه هايت، سجاده گرد سحر پانزدهم، شده ام. ..
آنقدر به تکرار نامت، مست ، میکنم... تا تمام آرامش نَفْس تو را ، به یک جرعه سر بک

لا اله الا انت سبحانک انی کنت  من الظالمین
لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
هرچقدرهم شیرین باشی وقوی. ...
میشکنی?
وقتی بعدازسالها چشم انتظاری
قنداقی اش کنندوبه آغوشت بدهند
پسری راکه وقتی میرفت....?
برای بوسیدنش مجبوربه ایستادن به روی پنجه هایت شدی.....
به یادهمه مادران شهدا

هادی
هادی
کسي نیست در این گوشه فراموشتر از من

وز گوشه نشینان توخاموشتر از من

هر کس به خیالیست هم آغوش و کسی نیست

ای گل به خیال تو هم آغوشتر از من

می*نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق

اما که در این میکده غم نوشتر از من

افتاده جهانی همه مدهوش تو لیکن

افتاده*تر از من نه و مدهوشتر از من

بی ماه رخ تو شب من هست سیه*پوش

اما شب من هم نه سیه*پوشتر از من

گفتی تو نه گوشی که سخن گویمت از عشق

ای نادره گفتار کجا گوشتر از من

بیژن*تر از آنم که بچاهم کنی ای ترک

خونم بفشان کیست سیاوشتر از من

با لعل تو گفتم که علاجم لب نوشی است

بشکفت که یارب چه لبی نوشتر از من

آخر چه گلابی است به از اشک من ای گل؟

دیگی نه در این بادیه پرجوشتر از من

صفحات: 2 3 4 5 6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو