یافتن پست: #هایم

ali
ali
.


شب ٺاریڪ من را ،
  غیر رخسار ٺو ماهی نیسٺ
                   برای ڪَریه ام، جز
         شانه هایٺ ٺڪیه ڪَاهی نیسٺ.....

ٺرا من دوسٺ می دارم ،
               فراتر از نفسهایم
              به جز بی ٺابی ام در
           دسٺهای من ڪَواهی نیسٺ.....




مهدی
مهدی
عبور ، بهترین اتفاقِ این روزهاست ،
و "جاده" ، زیباترین حالتِ فراموشی ...
انگار در حالِ عبور که باشی ، دلواپسی ها فراموشت می شود ،
فراموش می کنی کجایِ جهان ایستاده ای ،
و بی رحمی هایِ زمانه ، از یادت می رود ...
"جاده" فرصتی ست برایِ بی خیالی ، فرصتی برایِ فراغت ، فرصتی برای پرواز ...
فرصتی ست تا برای دقایقی هم که شده ، مزه ی خوشبختی را بچشی !
من دلم که می گیرد ؛
غصه هایم را رویِ دوشِ اتوبان می اندازم ،
عبور می کنم ،
آنقدر که تمامِ بغض هایِ ته گرفته ام ، لبخند شوند ،،،
آنقدر که بشوم بی خیال ترین آدمِ رویِ زمین ...
به عقیده ی من ؛
"جاده" بزرگترین اکتشافِ بشریت بود !
یک آرامشِ خط کشی شده ،
یک بی خیالیِ طولانی !



ali
ali
اینقدر سختی نکن
نزدیک تر بیا
بگذار نفسِ حبسِ سینه ات
لب هایم را زنده کند
این همه تاریکی دلیلی ندارد
شب را برای بوسه آفریده اند...

..

Saleh
Saleh
ایستاده ام

( بعد از 13 سال دوباره به این سبک...)

yahya
yahya
دوش در خواب لب نوش تو را بوسیدم

خواب ما به بود از عالم بیداری ما

خانوم میم
خانوم میم
⁦❤️⁩🌱
در نبودت به کسی باج ندادم هرگز
کاروان نیست که دل هر که به جایت آید...

خانوم میم
خانوم میم
وطن، تا زمانی که یک مجهول باشد، دفاع از آن هم، دوست داشتنِ آن هم، امری‌ست مجهول، فانتزی، ذهنی، و بیش از اینْ در مخاطره. دین هم همینطور است. آرمان و عقیده و مکتب هم همینطور است. تو فقط از چیزی که به‌خوبی و به‌درستی بشناسی می‌توانی به‌خوبی و به‌درستی دفاع کنی

بیایید به بچه هایمان یاد بدهیم که وطن شان را بشناسند ،ذره ذره آن را ،گوشه گوشه ی آن را ، و قدم به قدمش را...
ضرر این شناختن فقط به دشمنان آزادی می خورد. قسم می خورم...

نادر ابراهیمی _ ابومشاغل

aliaga
aliaga
حضرت آیت الله بهجت رحمة الله علیه:

✨ آیا نباید توجه داشته باشیم که ما رئیسی داریم که بر احوال ما ناظر است؟! وای بر حال ما اگر در کارهایمان او را ناظر نبینیم، و یا او را در همه جا ناظر ندانیم!

✨ چقدر سخت است اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم ابتدا رضایت و عدم رضایت او را در نظر نگیریم و رضایت و خشنودی او را جلب ننماییم.

قرآن و دعا
قرآن و دعا
ایندعا برای ریشه کن کردن افرادی هست که باعث تفرقه درزندگی دیگران میشند

این دعا از یونیات جهت شکست دشمن و گرفتار ساختن او نقل شده است و تجربه نشان می دهد که این دعا اثر بخش بوده است. این دعا
چنین است:
أَ لَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفِیلِ. أَ » (2) « رَبِّ لا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوارِثِینَ » (1) « لووا عما نووا فعموا و صموا عما طووا » .17
3) اللهم اکفنیهم بما ) « لَمْ یَجْعَ لْ کَیْدَهُمْ فِی تَ ْ ض لِیلٍ. وَ أَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْراً أَبابِیلَ. تَرْمِیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ ِ س جِّیلٍ. فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ
شئت یا قدیر.
اللهم بک أدرء فی نحورهم و أعوذ بک من شرورهم. بک أحاول و بک أصاول و بک أقاتل.
اللهم و اقیه کوقایه الولید بکهیعص...کفیت بحمعسق حمیت فَسیَکْفِیکَهُمُ اللّهُ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ-و صلی الله علی محمد و آله أجمعین
توضیح هات در دیدگاه

aram
aram
.



تو می دانی
آب هایی که در رودخانه جا نمی شوند
سر از کجا در می آورند؟
گاهی دهان آدم آنقدر کوچک می شود
که حرف هایش
پناه می برند به چشم ها
می دانی
ساعتی که عقربه هایش را کنده اند
چه حرفی می تواند برای گفتن داشته باشد؟
چه حرفی می توانی برای گفتن داشته باشی
وقتی بال های خیالت را
رفتنِ کسی که به نرفتنش فکر کرده ای،
چیده است؟
می دانی
بوته ی بنفشه می تواند
زیبایی را به جنگلی که بارها سوخته برگردانَد یا نه؟
با قلبی که بارها شکسته
چند بارِ دیگر بشنوی "دوستت دارم"
پوزخند نخواهی زد؟
پوزخند می زنم
و با خطی که روی خیال های نارسیده می کشم
حرف هایم را
روانه می کنم سمت چشم هام...





سید ایلیا
سید ایلیا
سایه ی خیالت،
چه جسورانه
لحظه هایم را ،
نوازش می کند...
به او بگو ؛
دیر است!خیلی دیر!
فراموشی،
مدت هاست
به تنهایی هایم گره خورده است!

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
اُمید داریم به اجابت بہار
الھی که دوباره خنده‌هایمان گُل کند🫂🩷
و زندگی زندهِ شود...

:گودنایت

maryam
maryam
بند اول استغفار ۷۰بندی امیرالمومنین

[لینک]


aliaga
aliaga
همیشه از آدم هایی گفتیم که رفته اند از رفتنشان از

خیانت ها و غرور و بی توجهی هایشان بیایید یکبار

هم از خودمان بگوییم یکبار هم خودمان را قضاوت

کنیم ببینیم کجای کارمان اشتباه بود کجای

عشقمان،هوس بود کجای حرف هایمان،دلیلی شد

برای رفتنش همیشه مقصر آن ها را دانستیم و مهر

تأیید اطرافیانمان باوری کاذب ساخت برایمان ولی

خودمانیم، شاید برای لحظه ای با زبانمان شکستیم

قلبش را با رفتارمان سوزاندیم عشقش را و تمام این

ها دلیلی شد برای رفتنش بیایید یکبار هم که شده

خودمان را قضاوت کنیم، نه آدم های رفته‌ی زندگی

مان را... ^_^

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

تقریبا یک سال پیش، روی پله‌ای برقی که به سمت پایین می‌رفت ایستاده بودم، کسی که عجله داشت، با شتاب و شاید ناخواسته به من تنه زد که رد شود، چندین پله سُر خوردم و افتادم. ایستاد، دستم را گرفت، عذرخواهی کرد و رفت.

چند دقیقه بعد؛ درد گردن، کتف چپ، دست، انگشتان، کمر و ران پای چپ شروع شد.دردی که دو ماه پیش بعد از یک سال درمان تمام شده بود، اما دوباره برگشت. دکتر، دوباره درمان گردن وکتف را شروع کرد.

از آن روز در تمام لحظه‌های این درد، به عذرخواهی‌اش فکر کردم، به اینکه چه کار دیگری باید می‌کرد؟ هیچ کار دیگری نمی‌توانست بکند اما ضربه‌ای که زد و رفت، همراه من تا ابد می‌ماند.
این اتفاق شاید ساده باشد، اما ذهنم را به شدت درگیر کرد

💠چه زیادند آدم‌هایی که (آگاهانه یا نا آگاهانه) ضربه زده‌اند، در بهترین حالت عذرخواهی کرده‌اند، ما را درگیر دردهایمان گذاشته‌اند و رفته‌اند و چه آدم‌هایی که عذرخواهی هم نکرده‌ اند.

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو