یافتن پست: #رویا_فخاریان

aram
aram
.



تو می دانی
آب هایی که در رودخانه جا نمی شوند
سر از کجا در می آورند؟
گاهی دهان آدم آنقدر کوچک می شود
که حرف هایش
پناه می برند به چشم ها
می دانی
ساعتی که عقربه هایش را کنده اند
چه حرفی می تواند برای گفتن داشته باشد؟
چه حرفی می توانی برای گفتن داشته باشی
وقتی بال های خیالت را
رفتنِ کسی که به نرفتنش فکر کرده ای،
چیده است؟
می دانی
بوته ی بنفشه می تواند
زیبایی را به جنگلی که بارها سوخته برگردانَد یا نه؟
با قلبی که بارها شکسته
چند بارِ دیگر بشنوی "دوستت دارم"
پوزخند نخواهی زد؟
پوزخند می زنم
و با خطی که روی خیال های نارسیده می کشم
حرف هایم را
روانه می کنم سمت چشم هام...





تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو