wolf
یه پدر و پسر با یه مادر و دختر ازدواج میکنن
بچه های اینا چیه هم میشن …؟!
پلاک313
پارک کردن = پنچری
این عبارت را بر درب های زیادی دیدیم
منازل ؛ مطب ؛ شرکت و ...
اما من جایی دیدم
کسی بر درب منزلش نوشته بود :
اگر ناچار به پارک در اینجا
هستید شماره همراه خود
را روی شیشه بگذارید تا
در صورت لزوم با شما
تماس بگیرم ...
متفاوت فکر کردن مغز
بزرگتر و هوش نمی خواهد
کمی وجدان بیدار میخواهد ..
جانم❤
میگفت:
تو پادگان یه برجک داشتیم معروف بود به برجک الهام
دو سه سال پیش یه سرباز وقتی عشقش{الهام} شوهر میکنه خودش رو توی برجک با یه تیر میکشه.. قسمت تلخ ماجرا این بود که کسی اسم اون پسره رو یادش نیست! روی برجک نوشته بودن: یکی دیگر جان داد و شهرتش را الهام برد...
هلیا
💔♥💔♥💔♥💔♥💔♥💔
دوست دارید رو
سنگ قبر تون چی
نوشته شود
🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀🌼🌺🍀
یاس
اینو هیچ کی ازم نشنیده و هیچ جا نگفتم
چون اونموقع در قران باز کردیم
امد بود ای مریم از اینجا خارج شو و با احدی حرف نزن
ایام عرفه بود دانشجویی رفتیم کربلا
شانسی یه دختر معصومه نامی از خود تهران صندلیمون جفت هم شد و تمام راه رو رفیق شدیم
دختری چادری با اصالت و مومن
شب عرفه شد و ما تمام خطرات رو به جان خریده بودیم شب عرفه زیر قبه امام حسین باشیم
یکی از وقت هایی که زیارت امام حسین تاکید شده بود همین عرفه س
من کلا به خاطر کم خونی خستگی و خواب دارم ولی اون شب به شدت خوابم می اومد با دوستم گفتم من میرم اون پایین سرداب ابوالفضل چون کولر روشن بود و خلوت اونم گفت ولی من باید برم زیارت چون همه نیتمون برا این شب بوده
من که به خودم نمی تونستم غلبه کنم گفتم لایکلف الله تو برو
من رفتم سرداب
و پنج ده دقیقه گذشت معصومه برگشت گفتم چیشد
گفت اینقد خواب خواب کردی بیا منم نمی تونم برم زیارت شدیدا خوابم میاد
پاشو بریم خوابگاه
شوک بدی بود موندیم بریم یا بمونیم
گفتم ببین بزار قران باز کنم هرچی امد همون می کنیم
ایاتی که امده بود خلاصه اش این بود مریم از این مکان مقدس خارج شو و در مورد این ...
جانم❤
برای درک دیگران باید تو اون آبی شنا کنی که اونارو غرق کرده
♥