یافتن پست: #مردی

amirali-62
amirali-62
در این عالم نامردی و پر ز پستی
چاره ای نیست جز مستی و می پرستی
هر انکه هوشیار بود و ندید و نکرد
تو بگو سلامتی هر چی می پرستی

امیرعلی

بهار نارنج
بهار نارنج

@Jonz_00
@shahin
@Nimaqashqayi
@haji
@hadi
@dearyourselfd
@basiji
@aliaga

گِلآرِه
گِلآرِه
کسی از فاطمه خبر داره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
@fatme ایشون

خانوم اِچ
خانوم اِچ
مردی که خورش کرفس دوس داره داوطلب بشه ازش خاستگاری کنم {-64-}

محمّد
محمّد
الهی به فرق شکافته مولا علی علیه السلام، ظهور آقامونو برسون
مردیم دیگه

یاس
یاس
@i3ahar_sanjab
سلام و صد سلام به باهاردر بهار آقا صندلی بیارید اینور
اول ببخش قرار بود زودتر باشه و بعدشم برا کباب شدن تو هر لحظه خوشمزه ای{-64-}

بهار نارنج
بهار نارنج
من امشب برا صندلی داغ امادم
فقط من کلا از دروغگویی بدم میاد سوالی ک نتونم جواب بدم میگم نمیتونم ولی دروغ نمیگم
خواهشا منو تو فشار نذارید

fatme
fatme
:حنا
اگ یساعت دیگ دنیا نابود بشه چیکار میکنین؟

خانوم اِچ
خانوم اِچ
نمردیمُ ویرایش دیدگاهو تو ساینا دیدیم{-57-}

یاس
یاس
هر زنی لایق مردیه که عزیزم صداش کنه، از ته دل ببوسش، جوری بغلش کنه که انگار هیچ‌وقت نمی‌خواد ازش دل بکنه، بهش خیانت نکنه و دروغ نگه، وقتی گریه می‌کنه اشکاش رو پاک کنه، کاری نکنه که به زن‌های دیگه حسادت کنه، از این‌که دوستاش احساساتش رو در مورد اون زن بدونن ابایی نداشته باشه، و کاری کنه که اون زن خوب بدونه که چقدر دوستش داره :هعی

shahin
shahin
تو کیف پولم عکستو گذاشتم که هر بار دیدمش به یادت بیوفتم:قلب @Z110 =))


aliaga
aliaga
امروز هرگاه خواستید کلمه ای ناخوشایند به زبان آورید؛ به کسانی فکر کنید که قادر به تکلّم نیستند. 

قبل از اینکه بخواهید از مزّه ی غذای تان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که اصلاً چیزی برای خوردن ندارد.

امروز پیش از آنکه از زندگی تان شکایت کنید، به کسی فکر کنید که خیلی زود هنگام، از دنیا رفته

قبل از آنکه از فرزندان تان شکایت کنی، به کسی فکر کنید که آرزوی بچّه دار شدن دارد

پیش از نالیدن از مسافتی که مجبورید رانندگی کنید، به کسی فکر کنید که مجبور است همان مسیر را پیاده طی کند.

و پیش از آنکه از شغل تان خسته شوید
و از آن شکایت کنید، به افراد بیکار و ناتوان و کسانی که در آرزوی داشتن شغل شما هستند فکر کنید.

زندگی، یک نعمت است با غر زدن و نالیدن به کام خودتان و اطرافیان تلخش نکنید.

aliaga
aliaga


روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت:

خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی!
همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد.
مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت:
خدایا!
خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود

aliaga
aliaga
🔸در ماه رمضان چند جوان، پیر مردی را دیدند که دور از چشم مردم، غذا میخورد.
به او گفتند: ای پیرمرد مگر روزه نیستی؟
پیرمرد گفت: چرا روزه‌ام، فقط آب و غذا میخورم.
جوانان خندیدند و گفتند: واقعا؟

🔹پیرمرد گفت:
بله، دروغ نمیگویم، به کسی بد نگاه نمیکنم، کسی را مسخره نمیکنم، با کسی با دشنام سخن نمیگویم، کسی را آزرده نمیکنم، چشم به مال کسی ندارم و...
ولی چون بیماری خاصی دارم متأسفانه نمیتوانم معده را هم روزه دارش کنم.

🔸بعد پیرمرد به جوانان گفت: آیا شما هم روزه هستید؟
یکی از جوانان در حالی که سرش را از خجالت پایین انداخته بود، به آرامی گفت: خیر ما فقط غذا نمیخوریم !!!

aliaga
aliaga
گویند مردی وارد کاروانسرایی شد تا کمی استراحت کند...
کفشاشو گذاشت زیر سرش و خوابید.
طولی نکشید که دو نفر وارد آنجا شدند.
یکی از اون دو نفر گفت: طلاها رو بزاریم پشت اون جعبه...
اون یکی گفت: نه اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره.
گفتند: امتحانش کنیم کفشاشو از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه.
مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد.
اونها کفشاشو برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد.
گفتند: پس خوابه! طلاها رو بزاریم زیر جعبه...
بعد از رفتن آن دو، مرد بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو برداره اما اثری از طلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهاش رو بدزدن!!

یادمان باشد در زندگی هیچ وقت خودمان را به خواب نزنیم که متضرر خواهیم شد.

خودتون رو به خواب نزنید!!!

صفحات: 9 10 11 12 13

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو