یافتن پست: #مادرت

قرآن و دعا
قرآن و دعا
اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
سلسله سخنرانی های استاد رفیعی در 14 جلد

خلاصه ای ازمطالب کتاب
طاووس یمانی می گوید: یک شب امام سجاد علیه السلام را دیدم دارد مناجات می کند در حالی که گریه می کرد و ناله می زد، جلو رفتم و گفتم: آقاجان شما که پدرت امام حسین علیه السلام، مادرت زهرای مرضیه علیهاالسلام و جدت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است چرا این طور ناله می کنید؟ فرمود: «يَا طَاوُسُ دَعْ عَنِّي حَدِيثَ أَبِي وَ أُمِّي وَ جَدِّي» چه کار با پدرم، با مادرم و جدم دارند، آنها با خودم کار دارند.
در کوه هر چه بگویی به خودت برمی گردد،
دانلود جلد یک الی 6 در دیدگاه با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد
[لینک]

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
زندگی ساز دل است

تو نوازنده‌ این سازی و بس

تو اگر شاد زنی، شاد شوی

اگرچه باشی چو قناری به قفس

korosh
korosh
@Beh_Naz
@goleyas
@alone00
@Bety
فکر میکنین ضعیفین؟
شما با سخت ترین لحظات زندگیتون، بدون اینکه به پدرو مادرتون چیزی بگین، رو به رو شدین...!
قوی باشین خدا با شماس و منم با شما -مال تو-

یاس
یاس
اخیرا چشمم شیرجه ای اذیت می کنه
میام نت یا کتاب یا حتی فیلم
صحنه مثل موقعی که ادم تو ماشین سرپا گوشی نگاه کنه یا کتاب بخونه نمی دونم چطور توصیفش کنم
یکی از قطره ها هم که خیلی واکنشش عجیب بود
مایع بود میریختی تو چشم جامد میشد
دو روز بعد دکتر چشم که رفتم گلوم به شدت عفونت کرد
بعد گفتم بزار سرچی بکنم ببینم طبیعی جامدشدنش یا فاسد
چشم دل دکترهای کاسب روشن .
قطره خودش باعث فشار چشم میشده حالا من خودم کم مشکل داشتم این دوبله ش کرد و
از عوارضش درد گلو بود ( فکر کردم کروناس یا انفولانزا هی نگران بودم بقیه نگیرن :گگگ)
الان میدونم چرا تاکید کرد حتما ۴ شنبه برگرد و باید یکشنبه عمل بشی
سگ برینه به اون دانشگاه اون مدرک که اینا میگرن
کلا انگار پزشکای کرمانشاه لابد تو دم دستگاه کونله و داعش خدمت می کنن این دومین بار با همچین پزشکایی برخورد می کنم اشتباه تشخیص دادن یه چیز
ولی اینکه دارویی بدی بیماری پیشرفت کنه تا مریض ناچار به عمل بشه کمتر از جنایت نیست
بدبخت پدر مادرت با این بچه زاییدنشون :تف

سجـــاد
سجـــاد
خداوکیلی تا حالا فک نمیکردم اینقدر مهم و عزیز باشم براتون که وارد بشم روم گل بریزین :خجالت :خخخخ

سجـــاد
سجـــاد
گروه مشکلات ازدواج

سلام من یه دختر 28 ساله ام که از شانس بدم هر چی ازدواج می کنم شوهرام یا زیر ماشین میرن یا درد لاعلاج میگیرن میمیرن. آخرین شوهرم بدست عناصر داعش بدنش قطعه قطعه شد. خواهشا کمکم کنید. الانم یه خواستگار اومده برام… ولی نمیدونه گذشته منو! به نظرتون باهاش ازدواج کنم؟ ناگفته نماند تا حالا دو تا از شوهرام مفقودالاثر شدن، دوتاشونم دق کردن مردن لطفن راهنماییم کنید.

پاسخ کاربران:

حمید Left the group

احسان Left the group

علی Left the group

محسن Left the group

جواد Left the group

مهدی Left the group

محمد Left the group

عرشیا Left the group

پارسا Left the group

مسعود Left the group

حسن: جان مادرت من سرعت اینترنتم پایینه هر کاری می کنم نمی تونم

از گروه برم بیرون رحم کن. خداوکیلی جون هر کی دوست داری قصد ازدواج ندارم…{-18-}

شبتون بخیر و خوشی دوستان{-35-}

سجـــاد
سجـــاد
تفاوت وصیت های قدیم ها واکنون

قدیم:

باغ قلهک واسه مادرتون

خونه امیریه واسه خسرو

عمارت تجریش هم واسه مینا

الباقی خیرات و میرات

اکنون:

قسط های پراید رو مسعود بده

قسط های مسکن مهر رو هم شراره بده که کارمنده

قسط های وسایل خونه رو هم ماندانا بده

به پول یارانه هم دست نزنید واسه مادرتونه

در ضمن پیگیر سهام عدالت هم باشین{-18-}

aliaga
aliaga
نگذارید مادرتان بفهمد ...
شب ها چشم هایتان بارانی میشود ...
یا که از درد دست چپ خوابتان نمی برد ...
حتی صبح ها بالشتتان را برعکس کنید تا نفهمد کمی خیس است اگر بفهمد ...
اوهم نیمه های شب با غمی که طفلش برای دیگری اشک میریزد
تا صبح چشم نمی بندند ..
ان هم میشود خط اضافی روی پیشانیش...
.مثل.مادر-گل-


تقدیم ب همه مادرای ساینا-گل-

یاس
یاس
{-95-}{-95-}به پدر و مادرت نگو :

- نگو چقدر دخالت می‌کنید؛ بگو قطعا تجربه‌ی شما خیلی زیاده اما من میخوام موضوع رو از دید خودم بررسی کنم.
- نگو شما هیچوقت به من باور نداشتید؛ بگو من میخوام شما به من افتخار کنید.
- نگو انقدر به من گیر نده؛ بگو لطفا به من اعتماد کنید و عمل بیشتری بهم بدید.
- نگو انقدر تو کارای من دخالت نکنید؛ بگو اجازه بدید خودم تنهایی انجامش بدم، من از پسش برمیام.
- نگو میشه دست از سرم بردارید؛ بگو یکم حالم گرفته‌اس نیاز دارم تنها باشم:هعی

خانوم اِچ
خانوم اِچ
کار اولم چطوره🙈🥲

aliaga
aliaga
در این سرای بی کسی ، کسی به در نمیزند ...
به دشتِ پرملالِ ما ، پرنده پر نمیزند ...

aliaga
aliaga
توقع را کنار بگذاریم!

توقع چیست؟ چیزی است که همه از تو دارند ولی تو نباید از کسی داشته باشی. اگر دنبال آرامش هستید از کسی توقعی نداشته باشید. حتی از پدر و مادرتان.

همه‌چیز را از همه‌کس انتظار داشته باشید. «تکرار می‌کنم»؛ همه‌چیز را از همه‌کس انتظار داشته باشید تا کمتر غافلگیر شوید.

هموطن عزیز! همشهری گرامی! همکار ارجمند! همکلاس بزرگوار!

من از شما هیچ توقعی ندارم. از پدر، مادر، همسر، فرزند، دوست، شاگرد و ... از هیچ‌کس! اگر محبتی می‌کنید این بزرگواری شماست، اگر نه، گله‌مند نیستم و حتما" برایش دلیل قانع‌کننده‌ای دارید.

لطفا" شما هم توقعی نداشته باشید. زندگی‌تان را بکنید، لذتش را ببرید اما سر هم منت نگذاریم و مدام گله و شکایت شخصی نکنیم. گله نکنیم، گله نکنیم...

هروقت به کسی گفتیم "من از تو توقع..." آن لحظه را مرور کنیم که چه دلیلی دارد از کسی توقع داشته باشیم؟

قانون، وجدان و پروردگار بین ما قضاوت خواهد کرد. دست برداریم از گله‌های مداوم و کلافه‌کننده‌ای که آدم را حقیر می‌کند!

تمرین کنیم ...

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
با این بزرگوار ، چه غذاهایی می‌پزین؟؟ :اشپزی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت: این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: فرزند شما یک نابغه است واین مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید.

سالها گذشت مادرش درگذشت. روزی ادیسون که اکنون بزرگترین مخترع قرن بود در گنجه خانه خاطراتش را مرور می کرد برگه ای در میان شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را درآورده و خواند، نوشته بود: کودک شما کودن است از فردا اورا به مدرسه راه نمی دهیم.

ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت: توماس ادیسون کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان نابغه شد.

صفحات: 1 2 3 4 5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو