#چالش
#بهترین_خاطره
رفته بودم نماز جمعه یهو دختره رو دیدم گفت عصر بعد نماز اونایی که برا مشهد نوشتین فلان جا اماده باشید
منم که همش ارزو داشتم مامان ببرم مشهد بهش گفتم کاروان دارید
-اره
+میشه شماره بدی دفعه دیگه منم و مامانمم بیایم
_بوفه جا دو نفر داریم اگر میخوای الان بدو بیا
دو پا داشتم دو پا دیگه قرض کردم بدو اومدم که مامااااااااان زود کن ساعت سه حرکت داریم مشهد
مامان طفلی هاج و واج
که: دختر تو کی گفتی میریم تو اصلا اجازه گرفتی
گفتم پول خودمه دلم خواست چی ازت اجازه بگیرم پاشو
بابا هم خواب و اخلاق بابا اینه فقط دقیقه نود باید اجازه بگیری اجازه میده، از قبل تو بگو میخوام اب بخورم اجازه نمیده و هزار فلسفه و منطق پیاده می کنه
بابا بیدار کردم که بابا اجازه میدی من و مامان بریم مشهد
گفت الان؟
گفتم ها ماشین اماده س گفته دو نفر جا داریم پول هم نمیخوام دارم
بابا اجازه داد ولی مامان ناز می کرد به زور راضیش کردم
حالا چقد اتفاقات افتاد تو راه بماند
ما سال تحویلی مشهد بودیم
از اونور هی بابام و اجیم زنگ میزدن که نزاری مامان بره به ضریح دست بزنه شلوغه
حال زمان خلافت یزید و قیام عاشورا
ولید بن عتبه، نماینده یزید در مدینه از امام حسین(ع) خواست با یزید بیعت کند که امام حسین(ع) با ذکر آیه 33 سوره مبارکه احزاب (آیه تطهیر) اذعان میکند خانوادهای همچون او که اهل تطهیر هست با خانوادهای مثل یزید نمیتواند بیعت کند و این به اراده تکوینی خداوند که مقام عصمت کبری را به علت خصوصیاتی که اهلالبیت داشتند به آنان عطا کرده بود، باز میگردد. ..و همچنین امام حسین(ع) در پایان وصیتنامه خود با ذکر آیه 88 سوره مبارکه هود، این پیام را میرساند که منظور از فلسفه عاشورا و نهضت کربلا، ارادهای جزء اصلاح امور، اصلاح رفتار، اخلاق و اعتقادات و... نبوده، هر چند این آیه به تاریخ زندگی شعیب مربوط میشود، اما باز در تاریخ کربلا تکرار شده است.
امام حسین(ع) اصلاح امتش را توفیقی از جانب پروردگار میداند، گفت: امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه و مادامی که از بیعت کردن با یزید امتناع کرد، این آیه را خواندهاند: «فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ ۖ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»؛ همان آیهای که حضرت موسی برای فرار از فرعونیان میخوانند، در واقع این آیه، مصداق دیگری از استناد آن حضرت به آیات قرآن کریم است.
در نهضت کربلا امام حسین(ع) با منافقان درگیر میشوند، گفت: خداوند در آیه 8 سوره جمعه میفرمایند: قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلي عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»؛ موضوع مرگ و عناوین دیگر مثل شهادت به اندازهای مهم است که خداوند این لفظ را در قرآن کریم دوبار به عنوان «یقین» یاد کرده است؛ یکی در آیه 99 سوره مبارکه حجر که فرمودهاند: خداوند را عبادت کن تا یقین که همان مرگ است تو را فرا گیرد، و در جای دیگر آیه47 سوره مبارکه مدثر. در آیه43 سوره مدثر، جهنمیان اذعان میکنند که چهار عمل ما را جزو جهنمیان کرد؛ یکی اینکه نمازگزار نبودیم، دوم اینکه زکات واجب را نمیپرداختیم، سوم اینکه ما در مجالس باطل شرکت داشتیم و چهارم اینکه روز جزا و قیامت را تکذیب کردیم تا اینکه مرگ ما را فرا گرفت؛ در این قسمت از آیه مرگ با عنوان یقین یاد شده است.