یافتن پست: #عشق

♡✓
♡✓
سلام ظهرتون بخیر
حال دلتون خوب
لحظه هاتون ناب...



حضرت@دوست
حضرت@دوست
قاصدک.عشق سرابی بیش نیست

حب . تتحول الذكريات إلى رماد، بل رمادًا تتخفى تحته النار. ومع مرور الريح، تشتعل النار من جديد وتتحول إلى رماد
كم هو مؤلم أن تكون ولكن لا تصل


مهاجر
مهاجر
اگرچه عاشقان در عشق از من ایده می گیرند
‏ولی چشمان تو راحت مرا نادیده می گیرند...

خانوم میم
خانوم میم
کتابایی که خریدیم😎

Aseman
Aseman
آخه تو شاهرگ منی ببری ازم من میمیرم
تو عشق کامل منی تو قلبمی میتپی تو سینم
شده اسمت قسمم حرف باهات نزنم هر شب پکرم
من ماهی و تو آب تو مرواریدی تو عمق بدنم
آخه تو شاهرگ منی ببری ازم من میمیرم
تو عشق کامل منی تو قلبمی میتپی تو سینم
❤️❤️❤️


마흐디에
마흐디에
ولی تهران واقعا جای خوبی برای زندگی نیست
هیچ وقت دلم نمیخواد اونجا زندگی کنم
هم خشکه هم گرمه هم آلوده اس:هعی

aliaga
aliaga
سلام علیک...

یاس
یاس
روز سلطان غرورا
ته ریش دارا
غیرتیای خواستنی
صاحب تلفن های یک دقیقه ای
و از همه مهمتر
روز عشقای مطلق مامانا مبارک😄👏

👼

خانم ها فحش هاتونم زیر پست به عنوان تقدیمی (کادو) بزارید 😌

♡✓
♡✓
به کسی اعتماد کن که
اندوه پنهان شده در لبخندت
عشق پنهان شده در خشمت
و معنای حقیقی سکوتت را بفهمد . . .



یاس
یاس
با چنان حال بدی از خواب پاشدم
ساعت ۴ صبح
مسکنی خوردم
مجدد حوالی شش درد شروع شد
پیام دادم ریس که من نمیشه بیام حالم خوب نیست
جواب داد باید دیشب می گفتی الان باید بری اداره هرطور شده -هادی-


میگم شما جاییتون درد بگیره شب قبل بدنتنون
نوتیفی چیزی میده؟
میگه قرار فردا دهنت سرویس کنم
پس الان زنگ بزن مدخصی بگیر
یا چی :وت

چطور از قبل هماهنگ کنم قراره بمیرم :یاس

Hana
Hana
ی زمانی هرجا میگفتن شعر بنویس می‌نوشتم :
چشم خود بستم که دیگر چشم مستش ننگرم
ناگهان دل داد زد دیوانه من میبینمش

حالا همینو الان دارم زندگی میکنم ..🚶‍♀️

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)

@i3ahar_sanjab می چسبد آن فنجان چای ، که پهلویش تو باشی :عشق

♡✓
♡✓
آرزو مي‌كنم آرزوهايت در يك قدمى تو ايستاده باشد تا با يك پلك بر هم زدنى در آغوششان بگيرى ..
آرزو مي‌كنم عشق در بهترين زمانِ ممكن به سراغت بيايد و زيباترين خوشى‌هاى دنيا را زندگى كنى ..
آرزو ميكنم هيچ وقت درمانده و مستاصل خيابان هاى شهر را قدم نزنى و مردمک چشمانت از شادى برق بزند نه از اشک و غم ..



donya
donya 👩‍👧‍👦
بفرمایید سیب زمینی کابابی:به

ali
ali
عارفى را پرسيدن علاج عشق چيست؟





عارف رفت وبالشى را بياورد سپس سرش را بر روى بالش قرار داد وفرمود ...
گم شين بيرون ميخوام بخوابم ...



عارف خسته بود خسته

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو