یافتن پست: #شهر

خانوم میم
خانوم میم
اقای هادی چرا یه بازی اینژا نمی ذارن رکورد بزنیم

Tasnim
Tasnim
تقویم برنامه ریزی سفارش دادم منتظرم امروز برسه دستم

یاس
یاس
بدترین جنایت جنگی تو صد روز نزدیک به ۳۴ هزار شهید داشته
جاده و ایران خودرو سایپا هم تو ۱۵ روز ۲۰ هزار کشته
اسراییل داخلی :رفتن
بعد من خواب فرار از دست اسراییل حمل با الاغ نبینم
بیا اینم تعبیرش :تف

قرآن و دعا
قرآن و دعا
توصیه آیت الله فاطمی نیا برای شب‌های قدر

ابتدا سوره واقعه،

بعد سوره توحید

را خوانده و بعد از آن ۷ مرتبه «یا الله» بگویند.

خانوم اِچ
خانوم اِچ
امروز میخوام برم چادر بخرم
چ مدلی بخرم بنظرتونننن
بجز دانشجویی

aliaga
aliaga
آغاااا ی خاطره از شب های قدر بگم براتون...



من قبل خدمت سربازیم حدود سالای ۹۲ و ۹۱ ی مرضی داشتم شب قدر حدود ساعت ۱۲ شب میرفتم قبرستان شهرمون و کنار قبر عمو ی بزرگم ک شهید دوران دفاع مقدس هس جوشن کبیر میخوندم


آغا ی شب ک اونجا بودم بعد از جوشن کبیر چشم افتاد ب چن متر اونورتر ک ی قبر خالی بود و نازه کنده بودنش گفتم برم ی امتحانی کنم ببینم چطوریه


رفتم داخل و دراز کشیدم ی لحظه ی صدایی شنیدم و یکم بلند شدم دیدم ۳ نفر از من مریض تر دارن از بالا میان یکم دقت کردم دیدم طلبه هستن

آخه حوضه پایین قبرستانه
من بلند شدم و از قبر بیرون اومدم و لباسامو گرد گیری کردم ک اونا منو دیدن ب تت پت افتادن منم انگار ن انگار رفتم سوار دوچرخه شدم و رفتم
بیچاره ها فک کردن میت از قبر اومد بیرون:خخخ

:خخخ

خانوم میم
خانوم میم
من الان مریضم مزاجم جز سیب چیزی نمی گیره بخورم
این آدمایی که ویار دارن چی می کشن پ :/

shahin
shahin
خدایا حال رها و شوهرش و فندق و همه خانواده اش عالی باشه و همیشه سلامت باشن و رها هر روز بهش خوش بگذره و براش داشتن و احساس چیزایی که دوست داره مثل چایی و گلدون و بارون زیاد زیاد باشه:دعا
خدایا حال شامی و پسمل و همه خانواده اش عالی باشه و همیشه سلامت باشن و به ارزوهاش برسه و کار خودشو شروع کنه و بهش خیلی خوش بگذره و دیگه گوش و سرش درد نگیره :دعا
خدایا حال بهار و همه خانواده اش عالی باشه و همیشه سلامت باشن.بهار معلم بشه و خوشحال بشه.چیزایی که دوست نداره و ناراحتش می کنه اونا تغییر کنه و بشه طوری که دلش میخواد.دلش خوش باشه.زیاد زیاد بره گنبد:دعا
خدایا حال الی و بچه ها و همه خانواده اش عالی باشه و معلم پرورشی بشه و زندگی خیلی بهش خوش بگذره:دعا
خدایا حال دنیا و بچه ها و همه خانواده اش عالی باشه و همه نگرانی هاش و همه ی چیزایی که دوست نداره جاشو به خیال جمع بده و خوشحالی و ذوق:دعا
خدایا حال اقا هادی جون و همه خانواده اش عالی باشه و قدرشو بیشتر بدونن و تو کشور از استعدادش طوری استفاده کنن که دلش خیلی شاد بشه:دعا
خدایا حال پدرام و مامانش عالی باشه و به هر چی دوست داره برسه(ادامه در کامنت اول)

مهاجر
مهاجر
من گرفتار شبم در پی ماه آمده ام
سیب را دست تو دیدم به گناه آمده ام ،

سیب دندان زده از دست تو افتاد زمین
باغبانم که فقط محض نگاه آمده ام ،

چال اگر در دل آن صورت کنعانی هست
بی برادر همه شب در پی چاه آمده ام ،

شب و گیسوی تو تا باز به هم پیوستند
من به شبگردی این شهر سیاه آمده ام ،

این همه تند مرو شعر مرا خسته مکن
من که در هر غزلم سوی تو راه آمده ام،

یاس
یاس
تو ماشین خوابم برد
نرسیده به اداره بیدار شدم تابلو شهر دیدم .
گفتم مهندس چرا برگشتی اداره :تعجب
گفت ها جی میگی
من مجدد سه بار تکرار کردم
گفتم چیزی جا گداشتی
کم موند از ماشین بپره بیرون از چرت پرت گفتنام :گگگ
باز خوب بود ماشین اداره بود ماشین خط بود
امشب مهمان زندگی پس از زندگی بودم :رفتن


پ.ن: فکر کردم عصر و باید بریم خونه نه اداره :-s

رها
رها



اینجا روستای رباط چن کیلومتری شهرستان باغملک توی استان خوزستان خودمونه :اکلیلی
پریروز اینجا بودیم برا‌تولد خواهرزاده م ولی‌ نشد عکس بگیرم ،یعنی اینقد سرگرم بودیم یادم رف :/الان این اسکرین از یه ریلز توی اینستا هست ،گفتم ببینید اینجا چقد گشنگه و لذت ببرید:اکلیلی

مهاجر
مهاجر
تماشایش رقم می زد خروج از دامن دین را
بنا کرده است در چشمش فلک قصر شیاطین را

اگر دور تو می گردد نظر بر ظاهرت دارد
که پیچک خشک می خواهد تن گل های غمگین را

به عشق اولت شک کن ،که در این شهر و این دودش
درختان شوم می دانند باران نخستین را

مگو این شاخه ی تنها که تنها یک ثمر دارد
چطور از خود جدا سازد اناری سرخ و شیرین را

به این سو هم نگاهی کن،نگاهی درخورم؛یعنی
تفنگ ِ میرزا مشکن غرور ِ ناصرالدین را

چرا جامِ بلورینی بلغزد بر لبِ سینی؟!
چرا باید بترسانی خمارِ دور پیشین را؟!

تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی
به اشغالت درآوردی دلِ من،این فلسطین را

کمی آن سوی دیدارت چنان شعری نصیبم شد
که درحد کسی چون خود ندیدم آن مضامین را

تو ای شاعر تر از «سیمین!» به «رستاخیز» اگر آیی
بپوشد سایه ی شعرت فروغ هر چه پروین را

غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را
برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را

سر از سنگینی فکر وصالت درد می گیرد
به بستر می برم اما همین سردرد سنگین را

به خوابم آمدی حالا ، نفس بالا نمی آید
بگویم یا نگویم «یا غیاث المستغیثین » را
🙂

خانوم اِچ
خانوم اِچ
چشم و دلوم روشن این چ گاویه ×۱۰۰۰۰۰

بهار نارنج
بهار نارنج
بهارِ گشنگ {-120-}


یاس
یاس
متخصص قلب عروق روز اول کاریش تو شهرمون
فوت شد -هادی-

صفحات: 4 5 6 7 8

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو