ترنم بانو♥️
چقد جناب سعدی خوب حالمونو توصیف میکنه:)
"خوردیم زخمها که نه خون آمد و نه آه
وه این چه نیش بود که تا استخوان برفت "
حیران
بزرگترین درس زندگی رو سعدی داد، اونجا که گفت: اندازه نگهدار که اندازه نکوست، هم لایقِ دشمن است و هم لایقِ دوست (:
سارا
من نمیدونم سعدی به چه درجه از فهم و شعور در عاشقی رسیده بوده که اینطور از معشوقهش دلجویی میکرده:
«ای سروِ خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیده ای؟»
طهورا
گفتم نبینمش مگرم درد اشتیاق
....
fatme
بازگشتم تا ببندی بال هایم را به شوق
بارالها ! باز کن در را به رویم ... بنده ام
▪️
همه اشعار تلخ عاشقانه به کنار، فقط اونجایی که وحشی بافقی میگه: "همخواب رقیبانی و من تاب ندارم" چی به سرت اومده مرد؟!
به عبارتی سال تولد دلارام جون و ساینا جون
عه همون سال ها من کلی کراش رشتی تو یاهو مسنجر داشتم
پس چتر هم تو مبدا برات کاربرد داشت هم مفصد
من برم شام اینجا افق نیم ساعت قبله بای
شاید یکیش من بودم اره
نوش جان تو قطبی
عاقا دیشب از اون مسیر رد شدم ولی کت و شلوار عظیمی ندیدم
شبا تعطیله
تابلوشم میره تعطیلات