یافتن پست: #رخت

aliaga
aliaga
همسایمون ۱۵ سالشه رفته خواستگاری ی دختر ۱۳ ساله ک اونم یکم از ما پایین تره

و ندادن بهش

اومده تو کوچه دعوا راه انداخته ک میگه بدبخت میخاستم خوشبختت کنم از کوچه جمت کنم

بابای دختر خانم اومده بیرون و آق پسرو آروم کنه با چاقو زده ی ور پدر دخترخانم ب فنا رفته


حالا اینجاش جالبه ک نتنها آق پسر بیکاره باباشم بیکاره و خونه ندارن و رفتن زیر بلیط پدر خانم




حالا این آقا چطوری میخاس خوشبختش کنه آیآ؟؟؟؟


ی عده برداشتشون از شروع زندگی مشترک چیه واقعا؟؟؟

نعیم
نعیم
حمله به سوی رخت خواب
{-147-}

نعیم
نعیم
زندگی یه پرتقاله

پوستش رو بکن

{-27-}

aliaga
aliaga
ی سوال از شما دارم لطفا کمکم کنید
البته با سند..


شغل من خرما فروشی هستو همیشه و در همه فصول سال خرما میفروشم



تو این فصل ک هوا گرمه از بازار ک گاهی دیر میرسم خونه و خرماهارو یکم دیر میزارم تو یخچال گاهی مواقع میترشن

نمیتونم اون خرمارو ب مشتری بدم


میندازم تو ضایعات


بعد ی عده میان و ب ی مبلغی بهشون میفروشم
و

کاملا هم میدونم ک برا مشروب میبرن


حکمش چیه؟

اون پول حرامه ؟؟

رها
رها
بابام آدمیه ک تقریبا کل نوجوونی و جوونی و میانسالیش رو توی کوه و کمر میگشته و تنها تفریحش هم همین بود... وقتی خیلی بچه بودم با دوستاش می‌رفته کوه و کلی بلوط میچید و می‌آورد خونه میذاشت یجای نمدار تا از نوک میوه ی بلوط جوونه در بیاد بعد همه رو میریخت توی یه کوله پشتی و با دوستاش میرفت کوه... اون موقع ها خیلی متوجه نمیشدم چیکار میکنه... چن سال گذشت.. وقتی بابام ب سن بازنشستگی رسید و با هم رفته بودیم یه زیارتگاه ک توی کوه بود.. با لبخند ب یه تیکه از جنگل زل زده بود و میگف :"دارهای" (منظورش درخت بود) این پهنا رو من کاشتم... "دارهای" اون پهنا رو مرحوم جهان کاشته...
تازه فهمیدم اون موقع داشتن جنگل رو احیا میکردن ک خدایی چقد هم خوب این کارو کرده بودن...
"چقد خوبه همه مون در حد توانمون، حداقل سالی یه دونه درخت بکاریم تا وقتی پا ب سن گذاشتم حداقل یه ذوقی داشته باشیم"

رها
رها
ترکیبات یه معجون خونگی انرژی زا رو بگید لدفا :/سالم و بدون شکر باشه لطفا :/

زاهِر..
زاهِر..
چرا میآید ساینا؟

یاس
یاس
خواستم رویاهامو دنبال کنم کابوسام درو باز کردن به من اشاره کردن بیا
*دا با نف*
___________ این دقیقا منم :(
دیشب قاطع و راسخ تصمیم گرفتم بی رحمانه پیش برم
شب نمی دونم چه خوابی دیدم
فقط یادمه می گفتم خدا غلط کردم یه امشب نجاتم بده من دیگه تو این خونه نمی مونم :گگگ

aliaga
aliaga
درخت صبر تلخه اما مبوه اش شیرینه





خدا بزرگه همه چی ب وقتش...

حضرت@دوست
حضرت@دوست
بر گرفته از کتاب نسیم رحمت

کتاب نسیم رحمت اثر محمد بن محمد عوفی - طاقچه
گرهگشا
عزیزان ! بپذیرید که جز خداوند هیچکس گره گشا نبوده،بل گره ها را نیز افزون می کنند.و اگر انبیاء و اولیاء خداوند جز خداوند را نمی خواستند و نمی خواندند از این رو بود که جز او کسی را گرهگشا نمی دانستند
و یکی از این پیامبران پاک موسی است که جوان و در آستانه تکلیف بود و تکلیف خود را در این دید که از مصر گریخته و راه بیابان را در پیش گیرد تا از جور و جفای جفاکاران دور و در امان باشد میان راه به چشمه ای می رسد کنار چشمه انبوه گوسفندان را می بیند،و نیز چوپان ها را،و در میان ایشان دو دختر عفیف و با حیاء که از شدت شرم و حیاء گوشه ای ایستاده اند که چوپانان گوسفندان خود را آب داده و چشمه را ترک گویند،تا آنان نیز به دور از چشم نامحرمان گوسفندان خود را آب داده و سیراب سازند..
(ادامه در دیدگاه)
دانلود کتاب ..
[لینک]

بهار نارنج
بهار نارنج

@Jonz_00
@shahin
@Nimaqashqayi
@elham
@donyaa
@shami
@Barannnnnnnnnn
@fatme
@Z110
@alone00

پلاک313
پلاک313
تنهایی را بلندترین شاخه درخت بهتر میفهمد..

انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتریم...

به راستی خدا از تنهایی بزرگ است یا از بزرگی تنهاست

محسن
محسن
🌸همچون درخت
🌷که در تهاجم پاییز
🌸برگ‌هایش را از دست می‌دهد
🌷اما باز روح زندگی را برای
🌸خویش نگه میدارد زندگی کن
🌷و بدان برگ سبز درخت
🌸نشانـه معرفت کردگار
🌷برگ زردش معرفت روزگارس
🌸روز زیباتون عاشقانه😊

‌_بخیر

خانوم اِچ
خانوم اِچ
یه درخت که حواسه هیشکی نیس
انگار اسید ریختن پا ریشش
میوه هاش گندیده بی ریخته

یاس
یاس
اقا ملت چطور سه وعده میخورید با کلی میان وعده و هل هوله :گگگ
تازه لاغرم هستید :-s
فقط صبونه ساعت ۹ خوردم
ظهر هم چندتا بادوم درختی
الان حس مسمومیت دارم :گگگ
رفتم نوشابه مشکی گرفتم سر بکشم حالم خوب شه
اهای لاغرای خوش خوراک
کجای مجلس نشستید
از همه تان متنفرم اکی بای :گریه

صفحات: 7 8 9 10 11

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو