یافتن پست: #رخت

پدر محمدهادی و ریحانه
پدر محمدهادی و ریحانه
من همیشه فوبیای گیر کردن تو آسانسور داشتم!
امروز بحمدالله توفیق حاصل شد آسانسورمون خراب شد و توش گیر کردم و تا اومدن نجاتم دادن کلی وقت اون تو بودم...
واقعا به این نتیجه رسیدم که گیر کردن تو آسانسور اصلا چیز خاصی نیست و فوبیام کاملا ریخت...
این رو میشه به سایر فوابی(جمع مکسر فوبیا) هم سرایت داد و اساسا از امروز صبح به بعد نگاه فلسفیم به دنیا یه جور دیگه شده!
خدایا حقیقتا شکرت

حلما
حلما
چرا هیچکس نمیگیرتم از اینا بپوشم{-201-}

رها
رها
غذا فقط سوپ🙂👌
یه قابلمه دستت میگیری میری سر یخچال و فریزر و کابینت هر چی دم دستت میاد رو میریزی اون تو، آب میریزی و میزاری روی گاز و شعله رو کم میکنی : ) تازشم کلی مقوی هستش 🙂👌

WeT
WeT
آسمون اردبیل ،،،

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

یکی از پژوهشگران حوزه مردم شناسی که برای تحقیق به آفریقا سفر کرده بود در یکی از قبایل به تعدادی از بچه های بومی آن منطقه، یک بازی را پیشنهاد کرد.
او سبدی از میوه را در نزدیکی یک درخت گذاشت و گفت:هر کسی که زودتر به آن سبد برسد، تمام آن میوه های خوشمزه را برنده خواهد شد...
هنگامی که پژوهشگر فرمان دویدن داد، آن بچه ها دستان هم را گرفتند و با یکدیگر دویده و در کنار درخت، با خوشحالی به دور آن سبد میوه نشستند....
پژوهشگر که کاملا از رفتار بزرگ منشانه‌ بچه ها، هاج و واج مانده بود، علت این رفتار متفاوت را پرسید و گفت: درحالی که یک نفر از شما می‌توانست به تنهایی همه میوه ها را برنده شود، چرا از هم سبقت نگرفتید؟!

آنها گفتند: "اوبونتو"

اوبونتو به این معناست که: "چگونه یکی از ما می تونه خوشحال باشه، در حالی که دیگران ناراحتند"؟!

💠اوبونتو در فرهنگ ژوسا یعنی: من هستم چون ما هستيم!

یاس
یاس
باتشکر از دعا کنندگان برگه پیدا شد :دی
فایل نه :گگگ

طبق قولم
اکی بای
شما رو به هادی می سپارم :رفتن

هادی
هادی
پسر نوح، با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد.

Hana
Hana
نیاز دارم ی هفته برم تو لاک خودم کسی هم باهام کار نداشته باشه ...
اینقدر که این یکی دوماه اخیر درگیر خودم و آدما بودم 😑

مهاجر
مهاجر
دوتا فلش میرن رستوران شیش گیگ سفارش میدن

WeT
WeT
بولاغلار ،،
اردبیل ، شهرستان نیر

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

دو غلام در رکاب سلطان برای شکار به دامن صحرا رفتند. سلطان چون شکار کرد تیروکمان به غلام داد تا آنان هم شکاری کنند.

یکی از غلام‌ها وقتی تیروکمان به دست گرفت، به ناگاه بالای درخت متوجه شد کلاغی که در لانه خود نیست جوجه‌اش در لبه لانه آویزان شده و صدایش بلند است.

غلام تیروکمان بر زمین نهاد و بالای درخت رفت و جوجه‌کلاغ را در لانه‌اش نهاد.

آن غلام دیگر به او گفت: فرصت شکار از دست مده که شاه اکنون آهنگ رفتن کند.

غلام چون از درخت پایین آمد، سلطان فرمان رفتن داد و غلام را فرصت شکار نشد.

در راه غلام دیگر که آهویی شکار کرده بود به غلام نخست گفت: فرصت شکار، حیف از دست دادی!

غلام گفت: من به حال تو افسوس می‌خورم که فرصت شکار از دست دادی و کار خیری را فرصت سوزاندی. شکار آهو همیشه هست، ولی شکار جوجه‌کلاغی که نیاز به کمک دارد و احسان است، شاید همیشه نباشد.
‌‌‌

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)
💢

روزى زنبور و مار با هم بحثشان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن!
مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری  کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد!
چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت! او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادى هم استفاده نکرد… چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد!

یاس
یاس
اگر ایران وارد جنگ فلسطین بشه
سه تا رفیق و هم اتاقی دکترا ادبیات عرب دارم ( با دز بالای حزب الهی بودن) :دی
شما چی دارید :گردالی
سید هم که عبری وارد ( با ترنسلیت)
بقیه بیاید داشته هاتون رو کنید :رفتن


پ.ن: پست سیاسی نیست

مینو
مینو
آبان ماهى ها زیباترین چشم انداز پاییزند...وقتى باران با نام آنها برگهاى خشک را رنگین می کند و عشق و محبت را به روی احساس تمام آدم ها می پاشد !❤️ @Jonz_00




donya
donya 👩‍👧‍👦
ملت معلم دارن ما هم معلم داشتیم:ای خدا

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو