یافتن پست: #ذهنم
یاس
اقا یه ۴ تا ۵ تا نوربین داشتم حال نداشتم بزنمشون بیش از سه ماه شاید ۴ ماه تو خونه بوده داخل یخچال نبوده برم بزنمشون مشکلیه؟
·
.gif ":وت"){kind=icon}
?
صداش بزنید: نور من...!
نورمن،یعنی مهم نیست چقدر تاریکم
چقدر تنهام،چقدر ذهنم پر از فکرای منفیه...
چقدر دلم گرفته و ناراحتم...
همین که یادم بیاد تورو دارم
همه‌ی تاریکی‌های وجودم
پر از نور و امید میشه🤍
نورمن،یعنی مهم نیست چقدر تاریکم
چقدر تنهام،چقدر ذهنم پر از فکرای منفیه...
چقدر دلم گرفته و ناراحتم...
همین که یادم بیاد تورو دارم
همه‌ی تاریکی‌های وجودم
پر از نور و امید میشه🤍
(◍•ᴗ•◍)
💢 #هر_شب_یک_حکایت
با صدای سر رفتن شیر به خودم آمدم. پخش شده بود روی گاز. گازی که در خانه ما همیشه تمیز است و باید تمیز بماند!
این بود که رفتم سراغ دستمال حوله‌ای گوشه‌ی آشپزخانه. داشت تمام می‌شد. وقتی چند تا برش از آن برداشتم چند دور دور خودش چرخید و لاغرتر و لاغرتر شد. با خودم گفتم: عجب! این دستمال تا چند وقت پیش تپل بود. وقتی چند تکه از آن را بر می‌داشتی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. قبراق و سرحال همینجوری مثل روز اولش می‌ماند. حالا اما با چه سرعتی دارد تمام می‌شود. وقتی چند تکه از آن را برمی‌داری چند بار دور خودش می‌چرخد و آب می‌رود!
ناگهان چیزی توی ذهنم از آن بالابالاها افتاد پایین! خیلی صدای بلندی داشت. راستش را بخواهید ترسیدم. دستمال حوله‌ای چقدر شبیه عمر ما آدم‌ها بود! مثل دستمال حوله‌ای، انگار آدم هم هر چه پیر و پیرتر می‌شود سرعت گذر سال‌های عمرش بیشتر و بیشتر می‌شود. بچه که بودیم سال‌ها خیلی طولانی‌تر می‌گذشت. یک سال برایمان یک سال نبود؛ یک ساااااال بود.
با صدای سر رفتن شیر به خودم آمدم. پخش شده بود روی گاز. گازی که در خانه ما همیشه تمیز است و باید تمیز بماند!
این بود که رفتم سراغ دستمال حوله‌ای گوشه‌ی آشپزخانه. داشت تمام می‌شد. وقتی چند تا برش از آن برداشتم چند دور دور خودش چرخید و لاغرتر و لاغرتر شد. با خودم گفتم: عجب! این دستمال تا چند وقت پیش تپل بود. وقتی چند تکه از آن را بر می‌داشتی انگار نه انگار که اتفاقی افتاده. قبراق و سرحال همینجوری مثل روز اولش می‌ماند. حالا اما با چه سرعتی دارد تمام می‌شود. وقتی چند تکه از آن را برمی‌داری چند بار دور خودش می‌چرخد و آب می‌رود!
ناگهان چیزی توی ذهنم از آن بالابالاها افتاد پایین! خیلی صدای بلندی داشت. راستش را بخواهید ترسیدم. دستمال حوله‌ای چقدر شبیه عمر ما آدم‌ها بود! مثل دستمال حوله‌ای، انگار آدم هم هر چه پیر و پیرتر می‌شود سرعت گذر سال‌های عمرش بیشتر و بیشتر می‌شود. بچه که بودیم سال‌ها خیلی طولانی‌تر می‌گذشت. یک سال برایمان یک سال نبود؛ یک ساااااال بود.
دعام کنین بچه ها
حضرت@دوست
باران پیام عاشقانه
يهطل المطر ومع كل قطرة من قطراته أبعث للحبيب أمنياتي ودعواتي أن يكون بخيرٍ دومًا، وأن يحمل المطر له رسالة حب مني لتقول له كم أنني أشتاق إليه.
يهطل المطر ومع كل قطرة من قطراته أبعث للحبيب أمنياتي ودعواتي أن يكون بخيرٍ دومًا، وأن يحمل المطر له رسالة حب مني لتقول له كم أنني أشتاق إليه.
رها
هیجان انگیزترین کاری ک توی عمرتون کردین چی بود؟ هیجان انگیز ترین کاری ک دوست داری انجام بدی و ندادی چیه؟
رانندگی خرکیتو ک در جریانم 
fatme
من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم
#شماعی_زاده
من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم
می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم
شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم
#شماعی_زاده
.gif ":بیابغل"){kind=icon}
.gif ":گنگ"){kind=icon}
EDRIS
هیچوقت یادم نمیره
یبار اینجا پست گذاشتم که از رفرش کردن خسته شدم هادی کامنت گذاشت خب رفرش نکن😐😐😐
یبار اینجا پست گذاشتم که از رفرش کردن خسته شدم هادی کامنت گذاشت خب رفرش نکن😐😐😐
شما از بچه های قدیمی یا تازه اومدید؟!
ترنم دخترممگه شما هم پسرمید؟ 🤔
من تازه حساب میشم
حالا برادر مثلا
خوش اومدید