یافتن پست: #دلتنگی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
نمیدانم

نمیدانم این بغظ عجیب چیست؟
گلویم درد دارد

مثل بچه ای که برای خواسته اش بغظ میکند
قطرهای اشک در چشمم موج میزند
و به سختی نگهش داشته ام
با دنیایی از حسرت و دلتنگی
زانوهایم رو بغل گرفته و دزدکی
گاه و بیگاه قطره ای میچکد
همه این حال خرابم
همه این دلتنگی غریبم
از درد دوری از توست

جای خالیت را
سرمای نبودت را هیچ
دست گرمی گرم نمیکند!

بغظم
قطره های گاه و بیگاهم
دلتنگی هایم
همگی فدای نگاه نازت


wolf
wolf
بروبچ …:دی

mohamad
mohamad
‏شب‌ها بیماری‌ها عود می‌کنن، اگه سرما خورده باشی سرفه‌هات بیشتر می‌شه، اگه مشکل استخونی داشته باشی بیشتر تیر می‌کشه و اگه عاشق باشی دلتنگ‌تری

و چقدر دلتنگتم...

سید ایلیا
سید ایلیا
🏝هر صبح پیش از طلوع آفتاب،
وقتی هنوز سجاده‌ام
رو به خدا پهن است،
وقتی دلم هنوز از هجوم روزمرگی‌ها
پر نشده...
... چشمانم را می‌بندم
و تصور می‌کنم که
کنار شما نشسته‌ام ...
... حرف می زنم،
درد دل می‌کنم،
قربان صدقه‌تان می‌روم،
برایتان "و ان یکاد" می‌خوانم...

... و ناگهان چشم می‌گشایم و
می‌بینم صورتم خیس است و جانمازم....

... و این قصه‌ی هجران است...
قصه‌ی دلتنگی ...🏝

الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج

سید ایلیا
سید ایلیا
سردار دلها

به احترامت محکم پا می کوبم
و می ایستم
می خواهم دلتنگی را چنگ زنم
تا دلم باز شود
شلیک هر اشکم
زخمی ست که از مقاومت نمی ایستد
و دستان مشت شده ام
گواه است بر دستانت،
مویه ها خوانده ام
از کشته ها در جنگ
در لالایی های شبانه
و اشک های دزدانه
فقط یادم باشد
بدون عنوان هایت زیستی
نی نواختی
و جاودانه شدی..
این را دستانت گواه است..
فقط یادت باشد
"در روزی که نهان ها سنجیده شود"
" روزی که خالص از نا خالص جدا شود"
به میهمانی ام بیایی!

mohamad
mohamad
دنیا پر شده از دلتنگی های یک طرفه

حضرت@دوست
حضرت@دوست
دنیای این دیوانه

امشب کنارم گیسوانت را هویدا کن
دنیای من را بار دیگر خوب و زیبا کن

با دوری‌ات غمگین نکن اشعار یارت را
با عطر عشقت درد شعرم را مداوا کن

دائم هوای ساحلم درگیر دلتنگی‌ست
آغوش گرمت را برایم مثل دریا کن

هر شب مرا در عالمی دیگر ببر ای عشق
با ناز چشمت ذهن من را غرق رویا کن

وقتی که باشی شور عشقت دائما برپاست
پیوسته در دنیای این دیوانه غوغا کن


سید ایلیا
سید ایلیا
بوی غربت میدهی ای آشنای جمعه‌ها
درد دارد درد دلتنگی هوای جمعه‌ها...

🔅 اللهم عجل لولیک الفرج

سید ایلیا
سید ایلیا
ای عزیزان آسمانی
اقوام ساکن گورهای سرد
یادی هست از شما و خاطراتی
گاه بغض می ترکد
و گاه ملاقاتی در خواب
و شهیدان
رهگذران دنیای ما و شما
که برق لبخند می کارند
و شوق دیدارشان آرزوی ماست
آشنایان ما و شمایند
می سپارم شما را به خدای شهیدان
اینگونه حالم خوب می شود
و دلتنگی می کاهد!

▪️
▪️
“انگار که گم می شویم در دل تمام سیاهی های شب
آن روز ها که بار دلتنگی به خاک سیاه دلمان می نشانند
و شب ها خدا می داند این بالین ها چه بستر سردی را در بر داشته اند
چه اشک های بی رنگی که ردشان تاصبح روی صورت خشک می شوند
و وای بر صبح ها که شبی در پیش دارند
انگار این قفس برای تپیدن تراشیده نشده
که اینگونه متقاضی طلب های بی اهمیت می خراشد روح را
و سرنوشت بدخط می نویسد بر این خاطرات
تا کجا تحمل می تواند تحمل کند؟
انقدر در تب و تابی خاموش از خواب فراموشی برخاسته ایم
که شانه ها تکیه دیوار نخواهند گرفت.
کاش می‌توانستم مثل شادمهر بگویم
"باید ترو پیدا کنم ، شاید هنوز هم دیر نیست"
اما آنقدر دیر شده که دیگر باید سراغت را در آسمان ها بگیرم فرشته کوچک من...
امروز صبح چای کافه چی طعم آن روز هارا می داد...
کاش میشد در زمان سفر کنم تا بار دیگر در آغوشت آرام بگیرم...


▪️
▪️
سلام
شنیدم دلتون برام تنگ شده=))

حضرت@دوست
حضرت@دوست


پایان ندادی گریه‌ی بسیار من را
باور نکردی دیده‌ی خونبار من را

این روزها آواره‌ام از درد عشقت
آخر به رسوایی کشاندی کار من را

تقدیر من را جور دیگر کن برایم
آتش بزن دنیای ناهنجار من را

حس می‌کنم زندانی‌ام در شهری از درد
با بودنت آزاد کن افکار من را

دلتنگی‌ام را از چه رو باور نداری؟
باید بفهمی قصه‌ی دشوار من را


حضرت@دوست
حضرت@دوست


از خانه‌ی آرام من ویرانه می‌خواهی
ای بی وفا! این مرد را دیوانه می‌خواهی

با تیشه‌ی دلتنگی‌ام تا بیستون رفتم
من را چرا فرهاد این افسانه می‌خواهی

ای عشق! وقتی پای آغوشم نمی‌مانی
در قلب ویرانم چرا کاشانه می‌خواهی

از پیله‌ی عشقت رها کن قلب زارم را
آخر چه از تقدیر این پروانه می‌خواهی

پایان ندادی باز هم آشوب عشقت را
از خانه‌ی آرام من ویرانه می‌خواهی


▪️
▪️
دلتنگی میتونم بگم بدترین حس دنیاست
حتی ترس و استرس به پاش هم نمیرسن

صفحات: 13 14 15 16 17

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو