یافتن پست: #برای_یاسمن_بانوی_دل_دیوانه

▪️
▪️
“انگار که گم می شویم در دل تمام سیاهی های شب
آن روز ها که بار دلتنگی به خاک سیاه دلمان می نشانند
و شب ها خدا می داند این بالین ها چه بستر سردی را در بر داشته اند
چه اشک های بی رنگی که ردشان تاصبح روی صورت خشک می شوند
و وای بر صبح ها که شبی در پیش دارند
انگار این قفس برای تپیدن تراشیده نشده
که اینگونه متقاضی طلب های بی اهمیت می خراشد روح را
و سرنوشت بدخط می نویسد بر این خاطرات
تا کجا تحمل می تواند تحمل کند؟
انقدر در تب و تابی خاموش از خواب فراموشی برخاسته ایم
که شانه ها تکیه دیوار نخواهند گرفت.
کاش می‌توانستم مثل شادمهر بگویم
"باید ترو پیدا کنم ، شاید هنوز هم دیر نیست"
اما آنقدر دیر شده که دیگر باید سراغت را در آسمان ها بگیرم فرشته کوچک من...
امروز صبح چای کافه چی طعم آن روز هارا می داد...
کاش میشد در زمان سفر کنم تا بار دیگر در آغوشت آرام بگیرم...


تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو