یافتن پست: #دلتنگی

مآه
مآه
تو فکر کردی این دیوونه‌ها الکی دیوونه شدن؟
نه ؛
اینا با کلی درد دست‌ و‌ پا زدن
با کلی دلتنگی کنار اومدن
کلی حس‌های بد و مزخرف تجربه کردن
شب و روز به دیوار خیره شدن
آخرشم کم آوردن
و شروع کردن به خندیدن به همه‌ چیز

مآه
مآه
چه کسی می گوید
دوران معجزه تمام شده؟
تو پیام آور عشقی و بوی تنت
معجزه است...
چشم هایت که لذت
را در من می کارند
معجزه است و دلتنگیِ
بیقرار کننده ات معجزه ترین...
دست هایم را بگیر
بوی عطرت را عبور بده
از سلول به سلول پوست تنم
بگذار تو را ذخیره کنم در خود
برای روزهایی که نیستی
و لعنت... به تمامِ
روزهایی که نیستی

مُهاجِر
مُهاجِر
یه حس داریخماخ دارم :هعی

نیلوفر
نیلوفر
همچو پاییز
همچو زمستان
بهار هم خبری نبود جز دلتنگی تو
:گریه

ali
ali
‏بی‌حوصلگی یه چیزه، دلتنگی یه چیز دیگه!
اما دلیل دوتاش میتونه نبودن یه نفر باشه.

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i


رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد

حامد عسکری

♡✓
♡✓
گفتی
«دوستت دارم» و رفتی...
من حیرت کردم...
از دور سایه‌هایی غریب می‌آمد...
از جنس دلتنگی و اندوه...
و غربت و تنهایی...
«و شاید عشق»




مآه
مآه
چشمانم را میبندم و در عمق این دریای مملو از خاطرات گرم عمیق غرق میشوم و در پی دست یاری گری ام از جنس یار که مرا از ساحل دلتنگی خیال و از دلهره نبودن های سرسخت به سرزمین عشق برده و به ساحل آرامش حقیقت قلبم را ایمن کند. وقتی چشمان دریایی ام به آسمان تنهایی باز میشود، سیلی به راه می افتد که تمام دشت های خشکیده را پر از اشک تنهایی میکند. اکنون من در ساحل آرامش خیره به آبی آسمان دور از دریای دلتنگی در پی زندگی ای سرشار از امید در پی شبی که در ساحل دریای حقیقی و به دور از غوغای دلتنگی تا صبح امید خیره به صورت درخشان ماه شوم .

مُهاجِر
مُهاجِر
یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم
تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم
:هعی

(◍•ᴗ•◍)
(◍•ᴗ•◍)






مُهاجِر
مُهاجِر
رسالةٌ لأبنتي :

و أما بعد ؛
إضحكي كثيراً
و إستعيذي بالله من شرِ الحُزن …
فَسوف تأتي أياماً يُتعِبُكِ الحُزن ،
لأنّ كلَّ إنسانٍ سيذوقُ طعمَ الفِراق …
و السلام

نامه ای به دخترم :

             و أما بعد ؛

             بسیار بخند
و از شَرِ اندوه ، به خدا پناه بِبَر . .
   می آید روزگاری که دلتنگی
      اَمانَت را خواهد بُرید ،
          زیرا که هر انسانی
   طعمِ فراق را خواهد چِشید .

             والسلام

마흐디에
마흐디에
از اکثر آدم ها بدم میاد

..کمند..
..کمند..
دو حبه قند توی فنجانِ گل گاوزبان نسترن می‌اندازم. قیافه هاشم آقا، عطار سر کوچه می‌آید جلوی چشمم، یک تابلوی مقوایی فرو کرده توی گونی گل گاوزبان، «برای رفع دلتنگی».

انگار نمی‌داند دلتنگی است که به دنیا معنا می‌دهد. چه کسی گفته غم بد است؟ تمام هنر این دنیا زاییده غم است.☘️

Sara
Sara
یک ثانیه خورشیدم و یک ثانیه ابرم
‏تلفیق غم و شادی و دلتنگی و صبرم

یاس
یاس
:گگگ
دلتنگی واسه کسی که نداریش ای شکلیه
با هم میمیرین
ولی با هم خاک نمی شین 💔

صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو