تو فکر کردی این دیوونهها الکی دیوونه شدن؟
نه ؛
اینا با کلی درد دست و پا زدن
با کلی دلتنگی کنار اومدن
کلی حسهای بد و مزخرف تجربه کردن
شب و روز به دیوار خیره شدن
آخرشم کم آوردن
و شروع کردن به خندیدن به همه چیز
چه کسی می گوید
دوران معجزه تمام شده؟
تو پیام آور عشقی و بوی تنت
معجزه است...
چشم هایت که لذت
را در من می کارند
معجزه است و دلتنگیِ
بیقرار کننده ات معجزه ترین...
دست هایم را بگیر
بوی عطرت را عبور بده
از سلول به سلول پوست تنم
بگذار تو را ذخیره کنم در خود
برای روزهایی که نیستی
و لعنت... به تمامِ
روزهایی که نیستی
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
جان را به تمنّای لبش بردم و نگرفت
گفتم بستان بوسه بده، گفت گران شد
یک عمر به سودای لبش سوختم و آه
روزی که لب آورد ببوسم رمضان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
چشمانم را میبندم و در عمق این دریای مملو از خاطرات گرم عمیق غرق میشوم و در پی دست یاری گری ام از جنس یار که مرا از ساحل دلتنگی خیال و از دلهره نبودن های سرسخت به سرزمین عشق برده و به ساحل آرامش حقیقت قلبم را ایمن کند. وقتی چشمان دریایی ام به آسمان تنهایی باز میشود، سیلی به راه می افتد که تمام دشت های خشکیده را پر از اشک تنهایی میکند. اکنون من در ساحل آرامش خیره به آبی آسمان دور از دریای دلتنگی در پی زندگی ای سرشار از امید در پی شبی که در ساحل دریای حقیقی و به دور از غوغای دلتنگی تا صبح امید خیره به صورت درخشان ماه شوم .
اسمت همین لپی بوده؟ اخه من نبودم قبلش ندیده بودم
خدا رحمت کنه پدرتونو ، خوب کردین باید در می اوردین لباس سیاه رو دیگه
دلتنگی که هست ، قربون قلبت برم❤️🚶🏻♀️ انشالا کلی روزای شاد در ادامه مسیر زندگیت باشه که پدرتم کلی دلشون خوشحال بشه به شادی شما 🥰❤️
دو حبه قند توی فنجانِ گل گاوزبان نسترن میاندازم. قیافه هاشم آقا، عطار سر کوچه میآید جلوی چشمم، یک تابلوی مقوایی فرو کرده توی گونی گل گاوزبان، «برای رفع دلتنگی».
انگار نمیداند دلتنگی است که به دنیا معنا میدهد. چه کسی گفته غم بد است؟ تمام هنر این دنیا زاییده غم است.☘️