aliaga
باز شب بود و من و قصه ی تنهایی من
چشم گریان منو این دل شیدایی من
دور بودم ز تو و حسرت دیدار به دل
تو نبودی و شدم پیش دل خویش خجل
خجلم چون که دلم خانه ی ارواح شده
غصه با این دل من مونس و همراه شده
کی رسد فصل وصال تو دلم بی تاب است
دل دریایی من بی تو دگر مرداب است
کوچه بی تو شده تاریک گذر خاموش است
کوله باری ز غم وغصه کنون بر دوش است
تو بیا تا که رود گل به گلستان سنبل
تا به گوشم برسد صوت و نوای بلبل
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یادمان باشد
که هیچگاه لبخندمان را در آیینه
جا نگذاریم
شاید این لبخند
تمام روز کسی را عوض کند!
رها
از ساعت 3شب تا الان 50بار برقا قط شدن 😐پخیدیم از گرما 🥵
حسین
دیگران را ببخش 🌹🌿
حتی وقتی متاسف نیستند
بگذار حق با آنها باشد
اگر این چیزیست که بهش نیاز دارند
برایشان مهر بفرست و خاموششان کن
خودت را به کوته فکری گره نزن
این سلامت روانت را از تو میگیرد
پریا
از یه جایی به بعد یه جوری
نسبت به همه سرد و بی تفاوت میشی که خودتم کلافه میکنی،
این سردی نتیجه ی همه ی گرم بودن هایی بود که نادیده گرفته شد...!
پریا
زرتشت چه زیبا گفت:
ای کاش آنقدر آب داشتم تا جهنم را خاموش می کردم،
و آنقدر آتش داشتم تا بهشت را میسوزاندم
که مردم خدا را برای خودش بپرستند نه برای
بهشت و جهنم...
ببخشید شاید ندیدم
باش