یافتن پست: #خاموش
حسین
اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:
نگاهت می‌كنم، خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان، چشم است و چشم، از دل نشان دارد.
نگاهت می‌كنم، خاموش و خاموشی زبان دارد
زبانِ عاشقان، چشم است و چشم، از دل نشان دارد.
·
حضرت@دوست
زندگی زیباست ...
اما در کنار کسی که درکش کنی و درکت کند ..
یه استادی فلسفه داشتیم..ایشون زندگی مشترک را اینطور تشریح میکرد ..
زندگی مثل یه دبه می ماند که نیم زیر ان لج آب..نیمه دیگرآن عسل باشه.
میگفت در دنیا کسانی هستند تا اخر عمر جوری از این عسل استفاده میکنند که تازمان مرگ هم باززیادی میارند .
ولی برعکس کسانی هستند همان ماه های اول ازدواج انقدر تند استفاده میکند که به قسمت دوم
میرسند ..یا کار به طلاق میکشد .یا مدام ناهنجاری در خانواده هست.
زندگی یعنی تو ...ماه من برکه خاموش طلوع می خواهد ..
اما در کنار کسی که درکش کنی و درکت کند ..
یه استادی فلسفه داشتیم..ایشون زندگی مشترک را اینطور تشریح میکرد ..
زندگی مثل یه دبه می ماند که نیم زیر ان لج آب..نیمه دیگرآن عسل باشه.
میگفت در دنیا کسانی هستند تا اخر عمر جوری از این عسل استفاده میکنند که تازمان مرگ هم باززیادی میارند .
ولی برعکس کسانی هستند همان ماه های اول ازدواج انقدر تند استفاده میکند که به قسمت دوم
میرسند ..یا کار به طلاق میکشد .یا مدام ناهنجاری در خانواده هست.
زندگی یعنی تو ...ماه من برکه خاموش طلوع می خواهد ..
هادی
يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ...
خواستند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.(صف ۸)
خواستند نور خدا را با دهان‌هایشان خاموش كنند، در حالى كه خداوند كامل كننده نور خويش است، هرچند كافران ناخشنود باشند.(صف ۸)
حضرت@دوست
برسی عوامل مؤثر خودشناسی بر جامعه
(بخش 7)
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
(بخش 7)
از آن به دیر مغانم عزیز می دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
.gif ":پاره"){kind=icon}
.gif ":وت"){kind=icon}
سجـــاد
دوستی نه حساب است که فراموش شود
و نه چراغ است که خاموش شود
دوستی همان کهنه شرابی است که
هر چه بیشتر بماند مستی آن بیشتر است!
و نه چراغ است که خاموش شود
دوستی همان کهنه شرابی است که
هر چه بیشتر بماند مستی آن بیشتر است!
aliaga
آنقدر سوخته‌ام ...آتش دوزخ سرد است
آنچه از راست و چپ فرق ندارد : درد است
ما به قولی که ندادیم عمل هم کردیم
مرد ماندیم... ولی جامعه بد نامرد است
شنبه هستی بغلم...روزِ دگر ، جای ِ دگر
طرح ما عاشقی و طرح تو زوج و فرد است
دلم آتشکده‌ای بود که خاموش نشد
ما همان آتش سرخیم که رویش زرد است
از خرابی نهراسد دلِ کارتن خوابم
که نترس است هر آنکس که خیابانگرد است
در بدن درد نبوده‌ست ... پزشکی میگفت:
هر چه گیرنده‌ی درد است، عشق آورده است
#امیر_رجایی
آنچه از راست و چپ فرق ندارد : درد است
ما به قولی که ندادیم عمل هم کردیم
مرد ماندیم... ولی جامعه بد نامرد است
شنبه هستی بغلم...روزِ دگر ، جای ِ دگر
طرح ما عاشقی و طرح تو زوج و فرد است
دلم آتشکده‌ای بود که خاموش نشد
ما همان آتش سرخیم که رویش زرد است
از خرابی نهراسد دلِ کارتن خوابم
که نترس است هر آنکس که خیابانگرد است
در بدن درد نبوده‌ست ... پزشکی میگفت:
هر چه گیرنده‌ی درد است، عشق آورده است
#امیر_رجایی
مارال
پنج شنبه را باید چای دم کرد
تلفن را کشید ... پرده را بست ،
خاموش و کم نور و مست
روبه روی هم نشست ...
تلفن را کشید ... پرده را بست ،
خاموش و کم نور و مست
روبه روی هم نشست ...
سجـــاد
اگه احساس می کنید خیلی تنها هستید …
همین الان چراغ های خونه رو خاموش کنید ،
جلوی تلویزیون روی مبل بنشینید ،
و یه فیلم ترسناک بزارید.
بعدش فکر می کنید یکی کنارتونه ،
یکی توی آشپزخونه راه میره ،
یه چند نفری هم توی حیاطن ،
کلا از تنهایی در میاین.
همین الان چراغ های خونه رو خاموش کنید ،
جلوی تلویزیون روی مبل بنشینید ،
و یه فیلم ترسناک بزارید.
بعدش فکر می کنید یکی کنارتونه ،
یکی توی آشپزخونه راه میره ،
یه چند نفری هم توی حیاطن ،
کلا از تنهایی در میاین.
حضرت@دوست
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من (که یاد تو چه پا بر جاست)
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
تو یه رویای کوتاهی دعای هر سحرگاهی
شدم خواب عشقت چون مرا اینگونه میخواهی
من آن خاموش خاموشم که با شادی نمیجوشم
ندارم هیچ گناهی جز که از تو چشم نمی پوشم
تو غم در شکل آوازی شکوه اوج پروازی
نداری هیچ گناهی جز که بر من دل نمی بازی
مرا دیوانه میخواهی ز خود بیگانه میخواهی
مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه میخواهی
شدم بیگانه با هستی زخود بیخود تر از مستی
نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه میخواستی
سلام ای کهنه عشق من که یاد تو چه پا بر جاست
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن
شدم انگشت نمای خلق مرا تو درس عبرت کن
بکن حرف مرا باور نیابی از من عاشق تر
نمیترسم من از اقرار گذشت آب از سرم دیگر
سلام ای کهنه عشق من (که یاد تو چه پا بر جاست)
سلام بر روی ماه تو عزیز دل سلام از ماست
