هلیا
💚💙💖💜💛💛💜💖💙💚
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
عاشقی کار سری نیست که بر بالین
💚💙💖💖💙💚💜💛💜💛💜💚
Shahan
سقف و آشیانه دلم آتش گرفته
ستون هایم فرو ریخته
و دستانم لرزان شده
آهی سرد میکشم
و بی رمق؛
نمیدانم چرا..؟!
ولی مغزم دیگر سیگنال نمیدهد
چشمانم خروشان کرده
جگرم را مث پیرهنم پاره کرده
باران غم میبارد
بر دلم
عرقم هم سرد است و چسبناک
وحی آمده
حالم خوب نیست
دیگر دوست ندارم جمعه را ببینم
چرا شب با من نامهربانی میکند...؟!
صبح را پیشنوازی میکند
آخ از آه سرد بی پایان ....😭
حسین
جمعه"ها بايد يک قلم برداشت ؛
آغشته كرد به تمامِ رنگهاى پر از اميد،
و كشيد روى هفته اى كه
براى خودمان خواسته يا ناخواسته
"سياه و سفيد" كرديم ..
"جمعه" ها را بايد رنگى سر كرد !
رنگ دوست داشتن
رنگ اميد، رنگ زندگى، رنگ خانواده
پاک كنيد تمامِ آنهايى كه رفتند
و رنگ بپاشيد روى دلتان
كه اگر ذره اى دلشان با شما بود
هيچ وقت رفتن را ترجيح نميدادند!
بيخيالِ تمامِ آنهايى كه
گوشه ى ذهنتان را اِشغال كردند!
ما مسئولِ رفتارِ آدمها نيستيم
خوبى اگر میكنيم
بايد براىِ دلِ خودمان باشد
حالا يا قدر میدانند
يا بىلياقتىِ شان را فرياد ميزنند
هلیا خانم میره البته تو خواب 😅😅😉
من خسته میشم که
من بچه ام
اسنپ میگیرم 😅
پس نمیشه تنها بری بزار باهم بریم 🥺
همسفر تنها نرو ...
ن خيالت راحت رفیقمو تنها نمیزارم و اینکه سفر بدون رفیق خسته کننده س