یافتن پست: #جدای

خانوم اِچ
خانوم اِچ
واقعا بعضیا امادگی ازدواج کردن ندارن
:/

مهاجر
مهاجر
من گرفتارهمین فصل خزانم
که رهایی نتوانم،
دردمن دردفراقی است که افتاده به جانم
تودرآن گوشه ی دنیا،
من در این سوی جهانم،
من گرفتار همین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
من در این گوشه ی دنیا شده ام بند واسیر
مدتی هست ندیدم که تورا یک دلِ سیر
من که خوکرده به آن اشک نهانم
من گرفتارهمین فصل خزانم؛
که جدایی نتوانم،
دردلم نورامیدی است
پس ازاین غم هجران برسدیاربهاری
بزداید زدلم گردوغباری
چشم درراه همان روز وزمانم
ولی افسوس گرفتارهمین فصل خزانم؛
که رهایی نتوانم،
که جدایی نتوانم،
مهاجر همدانی

حضرت@دوست
حضرت@دوست
انواع ازدواج

ازدواج منظم: مرد هر شش ماه یک بار زن بگیرد.

ازدواج مکرر: مرد آن قدر زن بگیرد تا جانش در برود.

ازدواج متعدد: ازدواج دوم مرد عادل با وجود همسر اول.

ازدواج مجدد: ازدواج دوم با فوت یا جدایی از همسر اول.

ازدواج مسلّم: ازدواج اول که حق مسلم هر مرد عاقلی است.

ازدواج مربع: مرد عادل، هر چهار زنی را که شرع به او اجازه می دهد بگیرد.

ازدواج مثلث: ازدواج مرد تقوی پیشه؛ به سه زن قناعت کند و به فکر چهارمین نباشد.

ازدواج مُتمم: مرد ببیند چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش ندارد، بعد زنی بگیرد که آن صفت ها را داشته باشد.

ازدواج مُلَوّن: مرد چهار زن از نژاد یا رنگ مختلف بگیرد؛ مانند سفیدپوست، سرخ پوست، سیاه پوست و زردپوست.

ازدواح مُفرّح: مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است، برای تفریح زن دیگری بگیرد.

ازدواج مُبَعّد: ازدواج جوانی که خانواده برای خلاص شدن از دستش شرایط ازدواجش را فراهم کنند و او را از خود دور کنند.

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
ای بی خبر از محنت روز افزونم
دانم که ندانی از جدایی چونم

باز آی که سرگشته تر از فرهادم
دریاب که دیوانه تر از مجنونم
پست آخر امروز

g.h.o.l.a.m.a.l.i
g.h.o.l.a.m.a.l.i
یار با ما بی‌وفایی می‌کند
بی‌گناه از من جدایی می‌کند

شمع جانم را بکشت آن بی‌وفا
جای دیگر روشنایی می‌کند

سعدی شیرین سخن در راه عشق
از لبش بوسی گدایی می‌کند

حضرت@دوست
حضرت@دوست
سوال..
هل يمُوت الحبُّ حينما تُعرقله الظُّروف ؟

آیا عشق زمانی می میرد که شرایط مانع آن شود؟

azar
azar
کابوس نبودی که رهایم کنی
از خاطره عشق جدایت بکنم
آنقدر عزیزی که دلم میخواهد
هر چیزی که دارم به فدایت کنم

WeT
WeT
کدخدا دیرزمانیست که دیوانه شدست ،،،،

aliaga
aliaga
کامنت اول....

اِلِکترون‍..!
اِلِکترون‍..!
چقدر مظلومن اینجور ادما..


جانم❤
جانم❤
دلم بیشتر از خودم برای تو می سوزد «عزیزدلم»!
تو بیشتر از من درگیر این جدایی می شوی!
بیشتر از من با خاطرات جا مانده ام گلاویز می شوی!
این فکر که حالا عاشقانه هایم را کنار گوش چه کسی زمزمه می کنم دیوانه ات می کند..
نداشتنم به کنار، خیال اینکه دیگر کسی شبیه من تو را دوست نخواهد داشت دلت را به درد می اورد..
می دانی «جان دلم»؛ گمان نمی کنم بعد من کسی پیدا شود که تو را اندازه ی من بلد باشد..
ارام کردنت که هیچ، حتی نداند چگونه می تواند عصبانیت کند!
من بعد تو، جای خالیت را به هر چیز و هرکس ترجیح می دهم و عذابم خاطره هاییست که خنده دار ترینشان بغض به همراه دارد..
اما تو بعد از من، قرار است ادم های زیادی را تجربه کنی در پی پیدا کردنم که هیچ کدام من نیستند

azar
azar
خوشا صحرایی عشق و وادی او
خوشا ایام وصل و شادی او
خوشا تاریکی شام جدایی
که بخشد صبح وصلش روشنایی

aliaga
aliaga
تو را به ترانه‌ها بخشیدم
به صدای موسیقی
به سکوت شکوفه‌ها
که به میوه بدل می‌شوند
و از دستم می‌چینند

تو را به ترانه‌ها بخشیدم
با من نمان
عمر هیچ درختی ابدی نیست
باید به جدایی از زندگی عادت کرد…

شمس لنگرودی

حسین
حسین
اونجا که فاضل نظری میگه:

پشت روز روشنم، شام سیاهی دیگر است
آنچه آن را کوه خواندم، پرتگاهی دیگر است

شاید از اول نباید عاشق هم می‌شدیم
این درست؛ اما جدایی اشتباهی دیگر است

در شب تلخ جدایی، عشق را نفرین مکن
این قضاوت، انتقام از بی‌گناهی دیگر است

روزگاری دل سپردن‌ها دلیل عشق بود
اینک اما دل بریدن‌ها گواهی دیگر است

دردِدل کردن برای چشم ظاهربین خطاست
آنچه با آئینه خواهم گفت آهی دیگر است

هادی
هادی
فیکرینن گئجه لر یاتا بیلمیرم
بو فکری باشیمنان آتا بیلمیرم


صفحات: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو