یافتن پست: #جدای

حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای دوست کجایی؟

من با همه‌ی درد جهان ساختم اما
با درد تو هر ثانیه در حال نبردم
تو دور شدی از من و با این همه یک عمر
من غیر تو حتا به کسی فکر نکردم

من خسته تن از این همه تاوان جدایی
ای بی‌خبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
ای دوست کجایی؟

انقدر که راحت به خودم سخت گرفتم
از عشق شده باور من درد کشیدن
گیرم همه آینده‌ی من پاک شد از تو
با خاطره‌های تو چه باید بکنم من

من خسته‌ام از این همه تاوان جدایی
ای بی‌خبر از حال من امروز کجایی
من صبر نکردم که به این روز بیفتم
انقدر نگو صبر کنم تا تو بیایی


حضرت@دوست
حضرت@دوست
گذشت فصلِ زمستان، گذشت سردی و سوز
بیا ورق بزن این فصل را، بهارِ منی

به روزهای جدایی دو حالت است فقط
در انتظارِ تواَم یا در انتظارِ منی


▪️
▪️
دختر روز نمیخواهد
گاهی به او عشق و امنیت بدهی
تمام روزها
روز دختر است!

روزتون مبارک دختر های گل...


★彡   نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
★彡 نَرگِس خآنُمِ گُلِ گُلآب 彡★
ولی؛
علاوه بر دوست داشتن،
دلتنگ شدن هم باید دو طرفه باشه!

حضرت@دوست
حضرت@دوست
شبیه حس

به دست سرد و سلام تو اعتباری نیست
در این خزان جدایی ،گل و بهاری نیست

دخیل بر تن آهن نبند بیهوده
که کنج سینه‌ی یخ کرده‌ام قراری نیست

نه فصل سبز بهار و نه فصل سرد خزان
مرا به گردش خورشید وماه ،کاری نیست

شبیه حس رسیدن به نقطه‌ای پوچم
چنار سوخته‌ام شوق برگ‌وباری نیست

برای مرگ به دنبال فرصتی هستم
قسم به غربت دل که ،طناب داری نیست

مرا به‌مرز جنون برده‌ای رهایم کن
برو، از آدم دیوانه انتظاری نیست

سید ایلیا
سید ایلیا
🔺میدونید چرا بچه ها از بازی دالی موشه لذت می برند؟

🔹این بازی علاوه بر شادی و سرگرمی کودک ذهن او را نیز فعال می کند کودک هنگامی که شی یا شخصی را که ناپدید شده دوباره می بیند متعجب و شگفت زده می شود کودک از طریق این بازی یاد میگیرد که اشیا و یا اشخاصی در اطراف او هستند که هر چند آنها را نمی بیند اما همچنان وجود دارند از طریق این بازی کودک به تدریج متوجه می شود که وقتی شمارا نمی بیند دچار اضطراب نشود به دلیل اینکه می دانند شما به زودی برمی‌گردید بازی دالی پیش بینی کردن را که یکی از از مهم ترین مهارت ها در مسیر رشد کودک است به او می آموزد این بازی به کمتر شدن اضطراب جدایی در کودک کمک می کند.

سید ایلیا
سید ایلیا
:
چون پرنده مجروحی ترا می برم
دیگران نمی نگرند
و نمی شنوند
ترانه ای که سرودم
در تاریکی
در جایی که تو
به سان آذرخشی
به ژرفای آسمان فرو می روی
من در تاریکی فرو میروم
جدایی تاریک است
وپذیرش این سهم سخت
چشمهایت که پنهان شد
قول بده به خواب هایم سر بزنی
روزهای سختی درپیش است
به راستی چگونه از آن کوچه بگذرم؟
درهای تنهایی بسیار است!
امشب نبض زمین گسترده ست ؛
ومن شکسته از آن بیرون خواهم آمد
و دچار خاموشی عظیم خواهم شد .

حضرت@دوست
حضرت@دوست
مرا ز بادهٔ نوشین نمی‌گشاید دل
که می به گرمی آغوش یار باید و نیست

درون آتش از آنم که آتشین گل من
مرا چو پارهٔ دل در کنار باید و نیست

به سردمهری باد خزان نباید و هست
به فیض‌بخشی ابر بهار باید و نیست

چگونه لاف محبت زنی که از غم عشق
تو را چو لاله دلی داغدار باید و نیست

کجا به صحبت پاکان رسی که دیدهٔ تو
به سان شبنم گل اشکبار باید و نیست

رهی به شام جدایی چه طاقتیست مرا
که روز وصل دلم را قرار باید و نیست


حضرت@دوست
حضرت@دوست


صدایه بوسه ی امواج یه
آهنگ غم انگیز از جدایی هاست
تو این دریای نا آرام

بگو امشب به دلدارم
پرستوی دلم را در قفس نگذار



حضرت@دوست
حضرت@دوست
بوی مهر

بگذار تا مقابل روی تو بگذریم
دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم

شوق است در جدایی و جور است در نظر
هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم

روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست
بازآ که روی در قدمانت بگستریم

ما را سریست با تو که گر خلق روزگار

صفحات: 5 6 7 8 9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ

شبکه اجتماعی ساینا · طراحی توسط گروه طراحی وب ابتکارنو