تو در مسافت بارانی و غم درشکه ای از اشک است
و اشک شیهه کوتاهی من و تو آخورمان مرگ است
از این درشکه بیا پایین تو نیز شیهه بکش گاهی
بتاز گله اکسیژن و راه مال رویی چیزی به سمت پنجره پیدا کن هوای حبس نفسگیر است
بتاخت قفل مرا وا کن بتاز‌ ای که پر از راهی …
منم که لک لک غمگینی به روی دودکشت هستم منم که ماهی دریای بلند موی مشت هستم
منم که طعمه قلابم مرا شکار کن ‌ای ماهی …
منم شکار شکارم کن سپس ببوس و بچرخانم سپس بچرخ و ببوسانم
سپس چه کار چه کارم کن چه کار هرچه تو میخواهی ست
بخواه آن چه که میخواهی …
آهای بینی سربالا از این درشکه بیا پایین به من بچسب همین الان مرا ببوس همین حالا
که زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفه ی کوتاهی …

درجواب :payam158

خیلی عالی بود. 20.

چ کیری دادی ب کاج ...😂🚶‍♂️🚶‍♂️🚶‍♂️

با تمام وجود باور دارم روزی می‌رسد
که میبینمت
شاید جایی نزدیک درخت مجنون در هوایی بارانی
شاید کنار معشوقت
شاید کنار خیابان با قیافه ای درهم
شاید هم جای همیشگی کنار حضرت عشق با چشمان سرخ و ملتهب
نمی‌دانم هیچ نمی‌دانم کجا و چطور
ولی می‌رسد آن روز که من به تو یا تو به من میرسی فرقی هم ندارد اصلا مهم هم نیست
مهم این هست که برای چند ثانیه برای من باش نه برای دل دادن و دلبری کردن نه
برای نبودن ها برای چشم های ملتهب هر شب برای بغض های یواشکی که نکند کسی بفهمد رسوا شوی
برای دلی که شکست و فراموش کرد
یادم هست که همیشه باور داشتی حرف هارا می‌توان از چشم ها خواند پس یادت باشد چشمانت فقط برای چند ثانیه برای من

هااا

ببخشید متوجه منطورتون‌نمیشم