aliaga
اگه اجازه بدین منم یذره چس ناله کنم؟؟؟
هلیا
💚💙💖💜💛💛💜💖💙💚
همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
عاشقی کار سری نیست که بر بالین
💚💙💖💖💙💚💜💛💜💛💜💚
رها
اگه یه روز توی یه خیابون خودتون رو ببینید چی بهش میگید؟!
g.h.o.l.a.m.a.l.i
پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را به تصویر بکشد. نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند. آن تابلو ها ، تصاویری بودند از خورشید به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در چمن می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ. پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد. ... اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود. در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است. تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد. اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود. آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بودند. این تابلو با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هیچ هماهنگی نداشت.اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید
شکر خدا....
آره خبر و حس خاصیه
شاید آقا هادی آماده نبودن وگرنه تو ۹ سالگیت میامدن
ن هادی اماده بود سه چار سال بود میگفتن هی بیایم خاسگاری مامانم نمیزاش میگف ن اخرشم خودم اصرار کردم ک بابا چیکار دارین بزارین بیان خو