یافتن پست: #آماده
...
#حَیَّ_عَلَی_الصّلاة
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#حَیَّ_عَلَی_الصّلاة
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲🏻
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
·
الکی گفتم ، اشک مصنوعی بود
و 
زاهِر..
من از کار خونه بدم میاد خب
یکی بیاد خونمونو جارو بزنه تا مامانم نیومده با سیخ داغم کنه الله اکبر
یکی بیاد خونمونو جارو بزنه تا مامانم نیومده با سیخ داغم کنه الله اکبر
fatima
روباه گفت:
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی
من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود
و هر چه ساعت جلوتر برود
بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد
دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی
من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
#شازده_کوچولو
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
کاش سر همان ساعت دیروز آمده بودی.
اگر مثلا سر ساعت چهار بعد از ظهر بیایی
من از ساعت سه تو دلم قند آب می شود
و هر چه ساعت جلوتر برود
بیش تر احساس شادی و خوش بختی می کنم.
ساعت چهار که شد
دلم بنا می کند شور زدن و نگران شدن.
آن وقت است که قدر خوشبختی را می فهمم!
امّا اگر تو وقت و بی وقت بیایی
من از کجا بدانم چه ساعتی باید دلم را برای دیدارت آماده کنم؟!
هر چیزی برای خودش رسم و رسومی دارد.
#شازده_کوچولو
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
زاهِر..
بچه‌ها من هیچ‌کسو تو ساینا نمی‌شناسم!
خیلی عجیبه
دیگه علی آقا و هادی و مامان زهرارم نمی‌شناسم
خیلی عجیبه
دیگه علی آقا و هادی و مامان زهرارم نمی‌شناسم
رها
قورمه سبزی درست کردم، با وجود این ک هود روشن بود، کل سوراخ سمبه های خونه بوی قورمه گرفته .gif ":آخی")
چیکار کنم الان :/
چیکار کنم الان :/
تا چن روز اینجوریه 
.gif ":ضرب"){kind=icon}
g.h.o.l.a.m.a.l.i
بذار ی خاطره جالب براتون بگم چند شب پیش رفتیم بیرون شام بخوریم خلاصه ی رفیقی ما داشتیم اونم اونجا بود بعدش اونجا ی مدیر دارعه بنام حبیب گفت 10 دقیقه دیگ طول می کشه شام تون آماده باشه ما با این رفیق مون نشستیم تو این تایم حرف زدیم بعدش 15 20 دقیقه شد شام ما آماده نشده بود ما رو کردیم ب حبیب گفتیم داداش 20 دقیقه دیگه هنوز می خوایم فکر کنم تا 10 دقیقه شما این رفیق ما جر خورد از خنده گفت وااااای باز جملات کمر شکن گفتی ما دلمون درد گرفت از خنده حبیب خودشم پوکیده بود از خنده
.gif ":ناراحت"){kind=icon}
.gif ":آمپول"){kind=icon}
کاش تب کنم پرستارم تو باشی
خواهرزاده م می‌خورده
حتی برادر زاده م
نوچ من نخوردم
بیا بخور ، خوشمزس
چشم چون تو میگی میخورم